احمد چلداوی| ۵۰
▪️
فکر کنم «عبد» گاوچران بود!
🔸فحش " قُندُرَة" بمعنای کفش و "قنادر"( جمع قندره) از دهانشان نمی افتاد. و چپ و راست به بچه ها میگفتند قندره، البته برای ما خیلی خنده دار بود چون کفش برای ما ایرانی ها ارتباطی با فحش ندارد. هیچ وقت صحنه خنده بچه ها را وقتی که برایشان فحش یک بعثی عصبانی را ترجمه کردم یادم نمیرود. بعثی گفت "قنادر"، من هم خیلی رسمی و سلیس گفتم "ای کفشها" بچه ها هم به جای ناراحت شدن حسابی خندیدند.
یکی دیگر از فحش هایی که میدادند "ازمال" به معنی خر بود. از دیگر فحش های رایج "قشمر" بود به معنی "مسخره". البته صيغه جمع آن "قشامر" بیشتر استفاده شد. «عَبِد» یکی از نگهبانهای عراقی از نام حیوانات برای توهین استفاده میکرد. مثلا میگفت: "هایشه" یعنی "گاو".شاید هم گاوچران بود!
"قزرقرط" را معمولاً علی آمریکایی موقع صدا کردن مسئولین غذا استفاده میکرد. او به جای استفاده از لفظ "ونه مسئول غذان" که اکثر عراقی ها استفاده می کردند، معمولاً میگفت "ونه مسئول قزرقرط". معنى این کلمه را نمی دانستم، لذا مجبور شدم از او بپرسم منظورش از مسئول قزرقرط چیست. چون اگر بلافاصله بعد از صدور فرمان، آن دستور صحیح و درست اجرا نمی شد بچه ها کتک مفصلی میخوردند. او گفت: منظورم همان "مسئول غذا" است. معنی قزرقرط را پرسیدم گفت: «استفراغ نوعی حیوان مثل گرگ است».
مصطفی، سرباز چاق عراقی هر روز صبح که برای آمار میآمد، میگفت، صبح به خير . ما هم جواب میدادیم "صباح الخير سيدى". او هم به جای صباح الخیر می گفت: «صباح اللیل» و با سایر نگهبان ها می خندیدند. این جمله معنای خاصی نداشت و فقط برای مسخره کردن ما می گفتند!
🔹آزاده تکریت ۱۱
@taakrit11pw65
#احمد_چلداوی #خاطرات_آزادگان #ازادگان