عباسعلی مومن(نجار)| ۶۴ ▪️ آن شب عملیات در شب عملیات از ارتفاعات ۴۰۲وارد عمل شدیم و استوار اسفندیار ریزوندی و من معبر مین گذاری را باز کردیم و رسیدیم به کمین دشمن و دوستان با آرپی جی هدف گرفتند و از داخل کانال به سمت میدان مین بعدی که سیم خاردار کشیده بودن با استوارریزوندی بازکردیم و فرمانده گروهان قربانعلی پور دستورپیشروی داد و به سمت تپه ابوعبید حدود سه کیلومتر بود پیش رفتیم و همانجا با سنگر تیربار عراقیها برخورد و دونفر سربازعراقی را اسیرگرفتیم و دونفر از دوستان، سربازهای عراقی را به عقب خط انتقال دادند. زمانی که حمله کردیم سنگرهای عراقی پاک سازی نشد. قراربود گروهان بعدی واردعمل شوند و پاک سازی کنند. بخاطر همین این دو نفر که مسئول حمل اسیر بودند به عراقیها برخورد میکنند و مجبور می شوند که دو نفر اسیر را همانجا بکشند و دوباره برگشتند پیش دوستان. فرمانده قربانعلی پور دستور داد سریع حفره بکنیم و در آنجا پناه بگیریم تا صبح هوا روشن شود تا ساعت ۱۰صبح خبری از نیروی پشتیبانی نبود و سنگرهایی که پشت سرگذاشته بودیم داخلشون عراقیها بودند و از سمت جلوی نیروهای عراقی به سمت بچه ها پیشروی کردند و توی محاصره قرار بگیریم و سید هادی حسینی و قربانعلی پور را بالای تپه کنار کانال برای اخرین بار دیدم که با بیسیم مشغول صحبت بودند و همه دوستان به پایین تپه عقب نشینی کرده و وارد شیار شدیم و به سمت ارتفاعات ۴۰۲ رفتیم که با سنگرهای عراقی روبرو شدیم که شب از کنارشان گذشته بودیم و از داخل سنگرها به سمت بچه‌ها تیراندازی می‌شد. آزاده تکریت ۱۱ https://eitaa.com/taakrit11pw65