🌹؛🍂؛🌹
🍂؛🌹 بچه خرمشهر /۷
🌹؛ خاطرات علی ماجد از شروع جنگ
•┈••✾○✾••┈•
🔹 کمبود شیر / جنگ زدگی
زمان جنگ شیر خشک کم بود. شیر مادر احمد هم بخاطر ترس در زمان بمبارانها خشک شده بود و این یک معضل برای ما بود! یک چیزی بود که جایگزین شیر بود و به آن فسفالتین می گفتند. توی قم چندتایی گیر آوردم، ولی کم بود و بچه ضعیف شده بود. به تهران که رفتیم پسر عمهام احمد را دیدم و گفت: بچه اینطوری از دست می رود. او را پیش یک دکتر مسیحی که انسان پاکی بود، برد و او هم گفته بود: اینطوری یک هفته دیگر تمام میکند! از او خواسته بود تا بچه را نزد او بگذارد. در آن مدت حسابی به او رسیده بود تا از خطر مرگ نجات یافت. کار و درآمدی نداشتیم و آن دکتر هم از ما هزینهای نمیگرفت. آدمی بود که مدام برای مداوای زخمیها به جبهه می رفت و ما را درک میکرد.
پسرم بعد از بهبود دوباره مریض شد و اسهال و استفراغ گرفت و هفده روز توی بیمارستان خوابید، ولی خدا او را حفظ کرد.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#خاطرات
#خرمشهر
#هفته_دفاع_مقدس
🇮🇷 کانال خبری آزادگان سرافراز
https://eitaa.com/taakrit11pw90