✍️شخصی کفشش را برای تعمیر، نزد کفاش می برد. کفاش نگاهی به کفش کرده می گوید: این کفش سه کوک می خواهد، و اجرت هر کوک ده تومان می‌شود که، درمجموع خرج کفش میشود ۳۰ تومان. مشتری قبول می کند. پول را می‌دهد، و می رود تا ساعتی دیگر برگردد، و کفش تعمیر شده را تحویل بگیرد. کفاش دست به کار می شود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام.. اما با یک نگاه عمیق در میابد اگر چه کار، تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند، عمر کفش بیشتر می شود، از یک‌سو قرار مالی را گذاشته و نمی‌شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند... او میان نفع و اخلاق مانده است. یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست. اگر کوک‌چهارم را نزند هیچ خلافی‌نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده... دنیا پر از فرصت کوک چهارم است . و من و تو کفاش‌های دو دل... بیا تا کوک چهارم را بی‌منت و چشم داشت بزنیم ... ❤️🔅❤️ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان