در خاطرات تاج الملوک(همسر رضاشاه) آمده است که:
« موقعی که ما به ملاقات هیتلر رفتیم آقای محتشم السلطنه اسفندیاری هم حضور داشت. هیتلر با من و اشرف و شمس دست داد و از من حال و احوال رضا را پرسید. از طرف سفارت ایران یک مرد جوان به عنوان دیلماج حضورداشت که مطالب هیتلر را برای ما و حرفهای ما را برای هیتلر ترجمه میکرد.
ما برای هیتلر چند هدیه برده بودیم که عبارت بود از دو قطعه قالی نفیس ایرانی و مقداری پسته رفسنجان.
حاج محتشم السطنه اسفندیاری قالیها را در جلوی پای هیتلر بازکرد و شروع به توضیح کرد.
هیتلر خیلی از نقش قالیها و بافت و رنگ آنها خوشش آمد. روی یک قالی که درتبریز بافته شده بود عکس خود هیتلر بود. روی قالی دیگر هم علامت آلمان را که عبارت از صلیب شکسته بود نقش کرده بودند.
از مطالب هیتلر دستگیرمان شد که باورش نمی شود این تصاویر ظریف را با دست بافته باشند.
هیتلر هم متقابلا سه قطعه عکس خود را امضاء کرد و به من و دخترانم داد.
دیلماج سفارت گفت:
«آقای هیتلرمی گویند متاسفانه پیشوای آلمان مثل شاه ایران ثروتمند نیست و نمی تواند متقابلا هدیه گرانقیمت به ما بدهد و از این بابت معذرت میخواهند!»
کتاب خاطرات ملکه پهلوی، موسسه انتشارات به آفرین، 1380
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان