📚 عاقبت اسراف و کفران نعمت
در زمانهاى قبل ، قومى بودند که خداوند
#نعمت سرشارى به آنها داد، سرزمينشان پر از
#چشمه سارها بود و همه جا سرسبز و خرم و پر از نعمت بود. آنها از مغز
#گندم ،
#نان درست مى كردند، ولى بر اثر وفور نعمت با همان نان ، محل
#مدفوع كودكشان را پاك مى نمودند، و به اندازه كوهى از اين نانها به وجود آمد.
روزى
#مرد نيكوكارى كنار زنى عبور كرد، كه او همين كار را مى كرد، به او گفت :
اى
#زن واى بر شما از خدا بترسيد و نعمتهاى الهى را با دست خود مبدل به
#قحطى و گرسنگى نكنيد.
آن زن با كمال
#غرور در پاسخ گفت : اين را ببين ما را به گرسنگى تهديد مى كند، تا كشتزارهاى وسيع (سرثار) هست و نهرهاى آن جارى است ، ما از
#گرسنگى ترسى نداريم .
طولى نكشيد، خداوند بر آنها
#غضب كرد و آب
#باران را بر آنها نفرستاد، كار قحطى به جائى رسيد كه به همان نانهائى كه با آنها محل مدفوع كودكانشان را پاك مى كردند، نياز پيدا كردند، جالب اينكه براى رسيدن به آن نانها صف مى بستند تا بهر كسى بمقدار معين از روى نوبت برسد.
📚 منبع: بحار الانوار ج 14 ص 146 .
#کفر_نعمت
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان