"تفسیر نور (محسن قرائتی) إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3» همانا پروردگارتان، خدايى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز و دوران آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت (زمام امور را به دست گرفت). كار جهان را تدبير و سامان دهى مى‌كند. هيچ شفاعت‌كننده‌اى جز با اذن او نيست. آن خداوند است كه پروردگار شماست، پس او را بپرستيد. آيا پند نمى‌گيريد؟ نکته ها مراد از شش روز، شش روزگار و شش مرحله ودوران در آفرينش است، و ممكن است مراد از آن، مدّتى برابر شش روز باشد. جلد 3 - صفحه 537 «عَرش»، مركز تدبير و كنايه از قدرت است. وقتى مى‌گويند: فلانى بر تخت نشست يا او را از تخت پايين كشيدند، يعنى به قدرت رسيد يا بركنار شد. سلطه‌ى خداوند، هم پيش از آفرينش آسمان‌ها و زمين بر هستى بوده، «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» «1»، هم پس از خلقت آنها، و پس از پايان جهان و در قيامت هم سلطه‌ى الهى بر همه‌ى هستى باقى است. «يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ» «2» امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، مربّع است، زيرا كلماتى كه بناى اسلام بر آن است نيز چهار كلمه است: «سبحان‌اللّه والحمدللّه ولااله‌الااللّه واللّه‌اكبر». «3» پیام ها 1- آفرينش جهان با برنامه‌ريزى و زمان بندى صورت پذيرفته است. «سِتَّةِ أَيَّامٍ» (وقتى بر نظام هستى برنامه و تدبير حاكم است، چگونه مى‌توان پذيرفت انسان كه گل سرسبد موجودات است، بى‌برنامه باشد؟!) 2- اوّل خداشناسى، سپس خداپرستى. إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي‌ ... فَاعْبُدُوهُ‌ 3- هستى قانون‌مند و هدفدار است. لازمه‌ى تدبير امر، عاقبت وهدف داشتن و قانون‌مند بودن است. «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» 4- عبادت، سزاوار كسى است كه خلقت و تدبير به دست اوست، نه ديگران. خَلَقَ‌ ... يُدَبِّرُ ... ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ‌ 5- خداوند هستى را آفريده، «خَلَقَ» ودر قبضه دارد، «اسْتَوى‌» وبا حكمت دائماً آن‌را اداره مى‌كند، «يُدَبِّرُ» وبدون اذن او كسى را نفوذى نيست، «ما مِنْ شَفِيعٍ» و توجّه به اين حقايق، زمينه‌ى پيدايش روح بندگى وپرستش است. «فَاعْبُدُوهُ» 6- واسطه‌شدن هر موجودى بايد از سوى خداوند تأييد شود. پس بى‌جهت بت‌ها را شفيع قرار ندهيم. «ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ» «1». هود، 7. «2». الحاقه، 17 «3». علل الشرايع، ص 398. جلد 3 - صفحه 538 7- الوهيّت از ربوبيّت جدا نيست. طاغوت‌ها مى‌كوشند خالق را خدا بدانند، ولى سياستگذار ومدبّر را خودشان، ودين را از سياست جدا بدانند. «اللَّهُ رَبُّكُمْ» 8- انسان آفريدگار خويش را باور دارد، تنها نيازمند تذكّر است. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»" ‏‏‏‏ @tafsir_qheraati ایتا https://t.me/md6Asتلگرام