"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْها حَيْثُ يَشاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ «56»
و ما اينگونه به يوسف در آن سرزمين، مكنت وقدرت داديم كه در آن هر جا كه خواهد قرار گيرد (وتصرّف كند.) ما رحمت خود را بر هركس كه بخواهيم مىرسانيم و پاداش نيكوكاران را ضايع نمىگردانيم.
وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ «57»
و قطعاً براى كسانىكه ايمان آورده و همواره تقوا پيشه كردهاند، پاداش آخرت بهتر است.
نکته ها
در اين دو آيه حضرت يوسف به عنوان «محسن»، «مؤمن» و «متّقى» ستايش شده است.
جلد 4 - صفحه 234
در سراسر اين سوره، اراده خداوند را مىتوان با اراده و خواست مردم مقايسه كرد؛ برادرانِ يوسف اراده كردند با انداختن او در چاه و برده ساختن يوسف، او را خوار سازند، امّا عزيز مصر درباره او گفت: «أَكْرِمِي مَثْواهُ» او را گرامى بداريد. همسر عزيز قصد نمود دامن او را آلوده سازد، امّا خداوند او را پاك نگهداشت. بعضى خواستند با زندانى ساختن يوسف مقاومت او را در هم شكنند و تحقيرش كنند؛ «لَيُسْجَنَنَّ وَ لَيَكُوناً مِنَ الصَّاغِرِينَ» امّا در مقابل خداوند اراده كرد او را عزيز بدارد و حكومت مصر را به او بخشد؛ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ ...
امام صادق عليه السلام فرمودند: يوسف انسان حرّ و آزادهاى بود كه حسادت برادران، اسارت در چاه، شهوت زنان، زندان، تهمت، رياست و قدرت در او اثر نگذاشت. «1»
پاداشهاى اخروى بهتر از پاداشهاى دنيوى است، زيرا پاداشهاى اخروى:
الف: محدوديّت ندارند. «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ» «2»
ب: از بين رفتنى نيستند. «خالِدِينَ فِيها» «3»
ج: در يك مكان محدود نيستند. «نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ» «4»
د: به محاسبه ما در نمىآيند. «أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» «5»
ه: عوارض و آفات وامراض ندارند. «لا يُصَدَّعُونَ عَنْها» «6»
پیام ها
1- سنّت خداوند، عزّت بخشى به افراد پاكدامن وباتقوا است. «كَذلِكَ»
2- گرچه در ظاهر پادشاه مصر به يوسف گفت: «إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكِينٌ» ولى در واقع خداوند به يوسف مكنت داد. «مَكَّنَّا»
3- حقّ تصرّف، از شئون حكومت است. مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ ...*
4- حكومتها در شرايط بحرانى كشور مىتوانند آزادى مردم را در تصرّف اموال و املاك خويش محدود ساخته آنان را به سمت مصالح همگانى سوق دهند.«يَتَبَوَّأُ مِنْها حَيْثُ يَشاءُ»
«1». تفسير نورالثقلين.
2». زمر، 34.
«3». فرقان، 76.
«4». زمر، 74.
«5». زمر، 10.
«6». واقعه، 19.
جلد 4 - صفحه 235
5- حوزه اختيارات يوسف گسترده بود. «حَيْثُ يَشاءُ»
6- قدرت اگر در دست اهلش باشد رحمت است وگرنه زيانبخش خواهد بود. «نُصِيبُ بِرَحْمَتِنا»
7- در جهانبينى الهى، هيچ كارى بدون پاداش نمىماند. «لا نُضِيعُ»
8- تضييع حقوق مردم، يا از سر جهل است يا بخل و يا ناتوانى و يا ... كه هيچكدام درباره خداوند وجود ندارد. «لا نُضِيعُ»
9- رسيدن به حكومت و قدرت در دنيا، منافاتى با نيكوكارى و ايمان و تقوا ندارد. مَكَّنَّا لِيُوسُفَ ... أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ*
10- مشيّت الهى، نظامدار و قانونمند است. نُصِيبُ بِرَحْمَتِنا ... وَ لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ
11- با آنكه همه چيز در گرو مشيّت الهى است، امّا خداوند حكيم است و بدون دليل به كسى قدرت نمىدهد. «وَ لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»
12- نيكوكاران، علاوه بر بهرهمند شدن از پاداش در حيات دنيا از پاداشهاى برتر اخروى نيز برخوردار خواهند شد. «لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ»
13- اگر نيكوكار در اين دنيا به پاداش و مقامى نرسيد، نگران نباشد كه در جاى ديگر جبران مىشود. لا نُضِيعُ ... وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ*
14- پادشاهى و حكومت نيز در برابر اجر آخرت ناچيز است. لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ ...*
15- امكانات مادى و حكومت ظاهرى براى مردان خدا لذّتآور نيست، آنچه براى آنان مطلوب و دوست داشتنى است آخرت است. «وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ»
16- اگر شما به سراغ تقوا برويد ما نيز رحمت خود را به شما نازل مىكنيم. نُصِيبُ بِرَحْمَتِنا ... لِلَّذِينَ ... وَ كانُوا يَتَّقُونَ
17- ايمان، همراه با تقوا چاره ساز است وگرنه سرنوشت مؤمن گناهكار، مبهم است. «آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ»
جلد 4 - صفحه 236
18- تقوايى كه يك خصلت پايدار شده باشد، ارزشمند است. «كانُوا يَتَّقُونَ»
19- ايمان و ملازمت بر تقوا، شرط بهرهمندى از پاداشهاى اخروى است. «لَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ»
20- تقوا، مرحله و مرتبهى والاترى در ايمان است. «آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ»*"
#تفسیر_سوره_یوسف_آیه_۵۶_۵۷_جز۱۳
#سوره_مبارکه_یوسف
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As