🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه) :
💠 شیخ الرّئیس در شفا میفرماید:
در زمان خود گروهی را دیدیم و مشاهده نمودیم که نخست تظاهر به حکمت مینمودند و قائل بدان بودند، و مردم را به حکمت دعوت میکردند.
♻️ و حال اینکه پایهشان در حکمت پایین بود. پس چون به قصورشان آشنا شدیم و حالشان آشکار شد، انکار کردند که حکمت را حقیقتی و فلسفه را فائدتی باشد.
💠 و بسیاری از آنان را چون ممکن نبود که خود را صریح به جهل نسبت دهند و بُطلان فلسفه را از اصل ادعاء کنند، و خود را از معرفت و عقل به کلّی مُنسَلِخ نمایند، آهنگ بدگوئی به مشّاء و عیبجویی به کُتب منطق نمودند.
♻️ پس چنین ایهام کردهاند که فلسفه، افلاطونی و حکمت، سقراطی است و دِرایت جز نزدِ قُدَمای پیشین و فلاسفهی فیثاغورثی نیست.
💠 و بسیاری از آنان چنین گفتهاند: هرچند فلسفه به کلّی بیحقیقت نیست و اندک حقیقتی دارد، در فراگرفتنِ آن، بهرهای نیست که نه به کارِ امروز آید و نه به کار فردا.
♻️ زیرا که نَفْسِْ انسانی مانند جانِ بهیمه(= حیوان چهارپا) تباه شدنی است دیگر رنجِ در تعَلُّم را چه سود؟!!
💠 و کسی که دوست دارد دیگران در حقِ او اعتقاد داشته باشند که او حکیم است، و حال اینکه قوّهی او از ادراکِ حکمت ساقط است.
♻️ (پس) چارهای جز اینکه دست در گردنِ صِناعاتِ مُغالِطه افکند، ندارد. و از اینجا است که از روی قصد، بحث از مُغالِطه میکند و چه بسا که از روی گمراهی تا خویشتن را نزد مردم حکیم جلوه دهد.
💠 این بود ترجمهی گفتار آن جناب (شیخ الرّئیس). و آنکه در آخر فرمود: {کسی که دوست دارد دیگران او را حکیم بدانند، دست به گردنِ مُغالِطه میاندازد،} نکتهای بسیار ارزشمند است؛
♻️ نعوذُ بِالله مِن شُرورِ اَنْفُسِنا وَ سَیّئآتِ اَعمالِنا ...
💠 "مکتوبِ جنابِ میرداماد به یکی از اهلِ عصرش"
بیلطف نیست که مکتوب میرداماد (قدّس سِرُّه) به یکی از اهل، یا نا اهلِ! زمانش عنوان شود:
♻️ نهایتِ مرتبهی بیحیایی است که نفوسِ مُعَطّله و هُویّاتِ(= جمع هُویّت) هَیولانیّه در برابر عقولِ مُقدّسه و جَواهِر قادسه (= جوهرهای مقدّس، عقل فعال) به لاف و گزاف و دعویِ بیمعنی برخیزند.
💠 این مقدار شعور باید داشت که سخنِ من فهمیدن، هنر است، نه با من جدال کردن و بحث نام نهادن!!
♻️ چه معیّن است که ادراکِ مطالبِ دقیقه، و بلوغ به مراتبِ عالیه کارِ هر قاصِرُالْمُدرِکی، و پیشهی هر قلیلُ الْبِضاعتی نیست.
💠 لامحاله مجادلهی با من در مقاماتِ علمیّه از بابِ قُصورِ طبیعت خواهد بود، نه از بابِ دقّتِ طبع،
♻️ مشتی خفّاش همّت، که احساسِ محسوسات را، عَرشُ الْمَعرِفتِ دانش، و اَقْصَی الْکمالِ اِدراک شمُرَند(= میشمارند) با زُمرهی ملکوتیان که مسیرِ آفتابِ تعلّقشان بر مَداراتِ اَنوارِ علمِ قُدسی باشد، لافِ تکافو (= برابری، همسانی) زنند!! و دَعویِ مُخاصِمَت کنند؛ شایسته نباشد و در خور نیفتد.
💠 و لکن مُشاکَسهی (= بدخُلقی) وَهْم با عقل، و مُعارضهی باطل با حقّ، و کِشاکِشِ ظلمت با نور، بدعتی است نه امروزی! و مُنکری است نه حادث!!
📘 منبع: هزار و یک نکته،
#نکته ۵۱۴ صفحه ۲۶۸، ۲۶۹ ،۲۷۱
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃