*'در مکتب «ناجی»'* *زنجیری که حلقه هایش از پوست بادنجان است* ☀️بسیار با درایت و وسواس وضو می گرفت. یک بار از او پرسیدم: *«چرا این قدر دقیق و آرام و با طمأنینه وضو می گیری؟»* 🌹مثل همیشه لبخندی زد و در حالی که داشت آب وضویش را از بالای آرنج به سمت پایین می کشید، گفت: *«مشکل همین است دیگر! وقتی شما به وضو این قدر ساده و کم اهمیت نگاه می کنید، همین می شود که نمازتان را هم همین‌طور ساده و سرسری می خوانید* و فقط می خوانید که خوانده باشید. از سر رفع تکلیف. وقتی نمازتان آن طوری شد، تعقیباتتان هم همان راه را می رود. مثل زنجیری که حلقه هایش از پوست بادنجان باشد! اگر کمی کش بیاید پاره می شود. 🌴 *باید حلقه های عبادت را فولادی ساخت و به هم متصل کرد تا پاره نشود* و آن نمازی که می خوانی کارآمد باشد. اولین حلقه ی این زنجیر وضو گرفتن است. به هر اندازه که در وضویت دقت داشته باشی، نماز ظریف تر و دقیق تر و خالصانه تری می خوانی و به همان اندازه هم تعقیباتت را عاشقانه تر زمزمه می کنی!» 📚 منبع: *کتاب «ناجی»، زمانه و زندگی پاسدار شهید محمد حسین ناجی دزفولی* انتشارات سوره مهر - چاپ اسفند ۱۳۹۹ 📱instagram.com/taranomzendegi110 •┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈• °•⊰ @taranomzendegi110 ⊱•° •┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈•