تاریخ حوزه طهران
✍ آیت‌الله #شیخ_مرتضی_آشتیانی فرزند #میرزا_حسن_آشتیانی که به‌خاطر تولد در روز وفات مرحوم #شیخ_مرتضی_
🔆ماجرای جالب تخریب در یک ساعت به دست مردم تهران ✍ در نزدیکی مسجد خازن‌الملک که در آن به اقامۀ جماعت می‌پرداخت، مدرسۀ علمیه و قبرستانی کوچک قرار داشت که از رونق چندانی برخوردار نبود. بانک روسی علیرغم هشدار علما و مراجع تهران مبنی بر وقفی بودن این دو مکان، زمین آنها را تصرف کرده و شروع به بنای ساختمانی رفیع در آن کرد. می‌نویسد: «روز سوم آذر (۲۶ رمضان)، ... و در چنان روزی مسجدها پر از انبوه مردم شدی، در ، حاجی شیخ مرتضی آشتیانی، خود به منبر رفت و باز داستان کاویدن گورستان و ساختن سرای را به میان آورد و گله و نالۀ بسیار کرد. با آن دلبستگی که مسلمانان به گورستان داشتندی و آن ارجی که به علماء گزاردندی، پیداست که این گله‌ها و ناله‌ها چه هنایش در دل‌ها می‌کرده. مردم برای یک تکانی آماده شده بودند.» فردای آن روز که مردم روزه‌دار تهران به رسم هر روزه در مسجد خازن‌الملک حضور داشته و نماز خود را پشت سر مرجع خویش، حاج شیخ مرتضی آشتیانی، به‌پا داشتند، حاج در حضور مرحوم حاج شیخ مرتضی به منبر رفت و با اشاره به پیشامد بنای بانک روسی در مکان وقفی مدرسه و قبرستان، چنین گفت: ✨ «آقایان علماء چندین دفعه به رجال دولت رسانیده و بیان نموده‌اند، امیدواریم برای اتمام حجت یک عریضه حضور شخص اعلیحضرت معروض دارند، بلکه اثر نماید و مانع شوند، اگرچه می‌دانم عرایض علما را به شاه نمی‌رسانند؛ فعلاً کاری که از ما ساخته است این است که زحمت دو قدم راه را بر خود گذارده، زیارتی از اموات و اجداد خود بکنید، بلکه یک وداع آخرین از قبور و استخوان‌های آنان بنمائید و فاتحه بر آنها بخوانید و روح آنها را شاد کنید که همین امروز و فردا این قبور لگدکوب روسیان خواهد گردید.» 📖 می‌نویسد: «این کلام معلوم است در روز روزه، در وسط طهران، با آن جمعیتی که در مسجد همه وقت حاضر است، که اکثر آنها طلاب و محصلین و مقدسین است، چه اثری خواهد نمود؛ وانگهی از دهان چنین واعظی که خودش از علماء باشد و حضور مجتهدی مانند حاج شیخ مرتضی که احدی اندک خلاف و ذره هوس و هوا در او ندیده، با آن نطق کذائی که روز قبل، این مجتهد بزرگ در همین محل فرمود، با آن مقدماتی که سابقاً تمهید شده بود. مجملاً دو ساعت به غروب ماندۀ روز شنبه، حاج شیخ محمد واعظ در بالای منبر مشغول موعظه بود، نیم ساعت به غروب مانده، اثری از عمارت بانک باقی نمانده بود، جز زمین مخروبه. متجاوز از دویست نفر بنّاء و عمله همگی فرار کردند. هرگاه هزار نفر عمله با بیل و کلنگ می‌خواستند این عمارت را خراب کنند، هرآینه ده روز لااقل طول داشت؛ به فاصلۀ یک ساعت چنان منهدم شد که گویا خبری از آن نبوده.» 🕌 @feyziye_tehran