👊کانال تنگه مرصاد💥
🏴▪🏴▪🏴▪🏴▪🏴▪ 🥀 #هفت_شهر_عشق (نگاهی نو به حماسه #عاشورا) 5⃣1⃣1⃣قسمت صد و پانزدهم 🐪کاروان در دل دشت
🕊🥀 🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🥀 (نگاهی نو به حماسه ) 6⃣1⃣1⃣قسمت صد و شانزدهم ⁉خدای من! چه می‌بینم؟ زنانی داغدیده و رنج سفر کشیده بر روی شترها سوار هستند،جوانی که غُلّ و زنجیر بر گردن اوست،سرهایی که بر روی نیزه‌ها است و کودکانی که گریه می‌کنند.. 🐫کاروان اسیران، آرام آرام به سوی مرکز شهر پیش می‌رود.. ⁉آن پیرمرد را می‌شناسی؟ او سهل بن سعد، از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است و اکنون از سوی بیت‌المقدس می‌آید.. 🏰او امروز وارد شهر شده و خودش هم غریب است و دلش به حال این غریبان می‌سوزد.. 👀سهل بن سعد آنها را نمی‌شناسد و همین‌طور به سرهای شهدا نگاه می‌کند؛ امّا ناگهان مات و مبهوت می‌شود.. ⁉این سر چقدر شبیه رسول خداست؟ خدایا، این سر کیست که این‌قدر نزد من آشناست؟ سهل جلو می‌رود و رو به یکی از دختران می‌کند: 🥀- دخترم! شما که هستید؟ - من سکینه‌ام دختر حسین که فرزند دختر پیامبر صلی الله علیه و آله است.. 🥀- وای بر من، چه می‌شنوم، شما ... ⁉اشک در چشمان سهل حلقه می‌زند،آیا به راستی آن سری که من بر بالای نیزه می‌بینم سرِ حسین علیه السلام است؟ 💂🏻‍♀- ای سکینه! من از یاران جدّت رسول خدا هستم. شاید بتوانم کمکی به شما بکنم، آیا خواسته‌ای از من دارید؟ 🏹- آری! از شما می‌خواهم به نیزه‌داران بگویی سرها را مقداری جلوتر ببرند تا مردم نگاهشان به سرهای شهدا باشد و این‌قدر به ما نگاه نکنند.. 💰سهل چهارصد دینار برمی‌دارد و نزد مسئول نیزه‌داران می‌رود و به او می‌گوید: ⁉- آیا حاضری چهارصد دینار بگیری و در مقابل آن کاری برایم انجام بدهی؟ - خواسته‌ات چیست؟ - می‌خواهم سرها را مقداری جلوتر ببری.. 💰او پول‌ها را می‌گیرد و سرها را مقداری جلوتر می‌برد. اکنون یزید دستور داده است تا اسیران را مدّت زیادی در مرکز شهر نگه دارند تا مردم بیشتر نظاره‌گر آنها باشند..هیچ اسیری نباید گریه کند،این دستور شمر است و سربازان مواظب‌اند صدای گریه کسی بلند نشود.. ◼🥀◼در این میان صدای گریه امّ کُلْثوم بلند می‌شود که با صدای غمناک می‌گوید: «یا جدّاه، یا رسول اللَّه.!» 💂🏻‍♀یکی از سربازان می‌دود و سیلی محکمی به صورت امّ کلثوم می‌زند. آری! آنها می‌ترسند که مردم بفهمند این اسیران، فرزندان پیامبر اسلام هستند.. 🙎🏽‍♂مردان بی‌غیرت شام می‌آیند و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را تماشا می‌کنند. آنها به هم می‌گویند: «نگاه کنید، ما تاکنون اسیرانی به این زیبایی ندیده بودیم.» ◼🥀◼این سخن دل امام سجّاد علیه السلام را به درد می‌آورد.. مردم به تماشای گل‌های پیامبر صلی الله علیه و آله آمده‌اند. آنها شیرینی و شربت پخش می‌کنند و صدای ساز و دهل نیز، همه جا را گرفته است.. ♻....ادامه دارد....♻ ✍🏻مهدی خدامیان آرانی ❁❁❁❁❁❁🕯❁❁❁❁❁❁ 🏴 @tmersad313 ❁❁❁❁❁❁🕯❁❁❁❁❁❁ 🏴ⓨⓐ ⓗⓞⓢⓔⓘⓝ