تو کتاب عارفانه شهید نیری یه قسمتی داره که خیلی قشنگه دوستش تعریف میکرد میگفت:خاطرم هست یک روز در این سال های آخر ،در جایی به من حرفی زد که خیلی عجیب بود! من یک راز مخفی بین خودم و خدا داشتم که کسی از آن خبر نداشت. احمد آقا مخفیانه به من گفت :شما دو تا حاجت داری که این دو حاجت را از خدا طلب کردی. اینکه خداوند حاجت شما را بدهد یا نه موکول کرده به اینکه شما در روز عاشورا مراقبه ی خوبی از اعمال و نفس خودت داشته باشی یا نه. من خیلی تعجب کردم .ایشان به من توصیه کرد:اکر میخواهی احتیاط کرده باشی ،یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از عاشورا مراقبه ی خوبی از اعمالت داشته باش .بعد ایشان ادامه داد:یکی از حاجت ها را خدا برای این عاشورا روا خواهد کرد به شرط(مراقبه). بعد از دو سه روز احمد اقا را دیدمو به من گفت بارک الله وظیفه ات را خوب انجام دادی .خداوند یکی از ان حاجت هایت را می دهد و چند روز بعد حاجت اول من روا شد .گذشت تا ایام اربعین ایشان مجددا به من گفت:خداوند میخواهد حاجت دوم را به شما بدهد منتهی منتظر است ببیند در اربعین چگونه از اعمالت مراقبت میکنی اما در روز اربعین اشتباهی از من سر زد ان هم این بود که شخصی شروع به غیبت کرد ومن بخاطر ملاحظه ای که داشتم چیزی نگفتم و کمی هم خندیدم و زود متوجه اینکار شدم بعد ان و روز بعد هم خیلی از اعمالم مراقبت کردم . بعد اربعین خدمت احمد اقا رسیدم و از ایشان درباره خودم سوال کردم گفتند:متاسفانه اوضاع خوب نیست .خدا ان حاجت را فعلا به شما نمی دهد بعد اشاره به ان مجلس غیبت کردند . این خاطره از احمد اقا رو تعریف کردم فقط بخاطر اینکه بهتون بگم رفقا محرم نزدیکه حواستون باشه تو محرم هرچی از خدا و امام حسین بخواید بهتون میده به شرط(مراقبت از اعمال) @tobe94