♨️ باید برای روشنفکری ما گریست! ✍🏻 محمدرضا مالکی 🔸برای ارتباط با ذهنیت جامعه مشاهده و شنیدن مناظرات «» لازم است. معدودی از مناظرات قابل دیدن و شنیدن است و البته غالبا از مباحث جدی علمی خالی است. 🔹جالب است که روشنفکرهای ما در این زمانه نیز تقریباً همان روشنفکرهای غربزده اواخر قرن دوازده و اوایل قرن سیزده شمسی هستند. تنها پیشرفتی که کرده‌اند این است که کتاب‌های ترجمه شده بیشتری خوانده‌اند و با مفاهیم غربی بیشتری آشنا شده‌اند. 🔸باید بر این جامعه روشنفکری گریست که نه تنها و و خود را نمی‌شناسند بلکه حتی نمی‌توانند را نیز چنانکه که خود غربیان توصیف کرده‌اند بشناسند. نتیجه این توصیف‌های دور از واقعیت‌های ایران و ایرانی تشویش خاطر، و انسانی به هم ریخته بی‌هویت و آشوبناک است که از همه چیز ناراضی است و هیچ نقطه اتکایی برایش باقی نمانده است. 💢برای این انسان های درمانده و بی هویت که حتی توان خلق یک مفهوم برای جامعه خود ندارند چه باید کرد؟ چه دارویی می تواند بیماری بی هویتی و بی معنایی زندگی را درمان کند؟