🌺به خدا ایمان داشته باشیم ؛کسی چه میداند شاید (خیر) باشد شاید (شر) در یکی از روستاهای چین پیرمردی فقیر زندگی میکرد. روزی اسب او گریخت و رفت اهالی به دیدارش آمدند و اظهار همدردی کردند. پیرمرد گفت؛ کسی چه میداند شاید خیر است شاید شر چند روز بعد اسب او همراه عده ای اسب وحشی به خانه برگشت دوباره اهالی آمدند و اظهار شادی کردند باز پیرمرد گفت؛ کسی چه میداند شاید خیر باشد شاید شر. پسر پیرمرد هنگام تعلیم اسب ها زمین خورد و پایش شکست باز اهالی آمدند و اظهار همدردی کردند پیرمرد باز گفت ؛کسی چه میداند شاید خیر باشد شاید شر از قضا از طرف فرمانروا برای سرباز گیری آمدند و پسر پیرمرد که پایش شکسته بود را نبردند . اما اسب ها را در عوض کمک پیرمرد به ارتش با خود بردند. اهالی دیگر هیچ نگفتند کسی چه میداند شاید (خیر) باشد شاید (شر)