؛💫﷽💫 کوچه‌های مدینه تاریک بود طلوعت مَباد ای خورشید! کجا بودی؟ شعله‌های آتش گُر گرفت. شرمت باد ای آب! کجا بودی؟ درب خانه سوخت. ناپایداری‌ات باد ای دَر! چرا سوختی؟ چادرش خاکی گشت. نفرینت باد ای خاک! چرا به چادر مادر (سلام الله علیها) نشستی؟ حسن(علیه السلام) بی‌تاب بود. تابت مَباد ای قلب! چرا آرام نگرفتی؟ حسین(علیه السلام) اشک می‌ریخت. خشکی‌ات باد ای اشک! چرا ریختی؟ زینب(سلام الله علیها) آه می‌کشید. تکلمت مباد ای لب! چرا نالیدی؟ محسن(علیه السلام) نیامده، رفت. دستت بشکند ای حرامی! چرا درب را سوزاندی؟ علی(علیه السلام) تنها گشت. شرمت باد ای دنیا! چرا علی (علیه السلام) را بی‌یاور کردی؟ زنان مدینه ضجه می‌زنند و عزاداری می‌کنند؛ بگویید سکوت اختیار کنند، داغِ فرزندان علی(علیه السلام) هنوز تسلی نیافته است. شیونِ آنان، پیوندِ حزن و خشمِ فرزندانِ علی(علیه السلام) است. اگر زینب(سلام الله علیها) بپرسد: ای زنان مدینه، کجا بودید؟ اگر حسن(علیه السلام) بپرسد: ای مردان مدینه، چرا شمشیرهایتان را غلاف کردید؟ اگر حسین(علیه السلام)بپرسد: چگونه مادرم، چهل قاتل دارد؟ چه جوابی خواهید داشت؟ نفرینتان باد! پس سکوت کنید و بگذارید علی(علیه السلام)و فرزندانش، آرام آرام اشک بریزند و آتش این خشم و بی‌تابی را، با مرواریدِ دیده‌شان خاموش کنند و خود را مهیای جفاهایی کنند که زین پس بر سر یکایک اهل بیت (علیه السلام) خواهید آورد. أين المنتقم؟ کجاست منتقم مادرمان زهرا(سلام الله علیها)؟ به قلم معصومه حکیمی @tollabolkarimeh