┈┅ ❁❁ ┅┈ 💥رمز یک اعدام 👈 چرا امیرکبیر طاهره قره العین را اعدام کرد؟ ✔️ استاد ابوالحسنی منذر🔻 💥 قرة العين کیست؟ 1⃣ طاهره قرة العين (زرين تاج قزويني) از پيشگامان بابيت در زمان ناصرالدين شاه است كه عمليات كشف حجاب و رفتن وي با چهره‌ كاملا بزک شده و عريان به ميان مردان بابي و همخواني‌اش با سران بابيه (كه در تاريخ از آن، با عنوان رسوايي بدشت ياد مي‌شود در تاريخ ثبت شده) [1] است و حتي مورخين بابي و بهايي نيز بدان اشاره دارند. [2] 2⃣ احمد كسروي مي‌نويسد: «... داستان قرة العين شگفت‌آور است. ولي دليل از آن به سود كيشهاي بابي و بهايي نتوان درآورد. در كوششها نيز زيان قرةالعين كمتر از سودش نبوده، در جستن [3] او از خانه‌ي شوهر و همراهي‌اش با مردان آن داستان بدشت كه خود بهاييان پوشيده نداشته‌اند، دستاويز دشمنان بيشتر گرديده تا دستاويز دوستان. اين است در كتابها ديده مي‌شود كه خواهر عبدالبهاء كه بهاييان او را [بلندمرتبه] مي‌شمارند در نامه‌ي خود به بهاييان تهران چنين نوشته: «قرة العين يك دفعه بي‌حكمتي كرد و هنوز از كله‌ي مردم نمي‌توانيم به درآوريم.» [4]. 💥 چرا قرة العين می‌خواست ناصرالدین‌شاه را ببیند؟ 3⃣ مرحوم آیت الله شیخ حسین لنكراني معتقد بود: خدمت بزرگ ديگري كه اميركبير به اسلام و ايران كرد، تسريع در اعدام قرة العين، و از بين بردن زمينه‌ي ديدار آن زدن فتانه با ناصرالدين شاه جوان بود كه زمام نفس خويش را در دست نداشت و ممكن بود دلباخته‌ي ناز و غمزه‌ي او شده و اين امر (همراه با سوسه دواني‌هاي دول اجنبي ذي نفع در ماجرا) كار پايان دادن به غائله‌ي ايران سوز بابيان را دچار مشكل سازد. 4⃣ نورالدين چهاردهي، «از افراد ثقه‌ي ازلي‌ها» شنيده است «كه طاهره در زمان زنداني بودن خود تقاضاي ملاقات با ناصرالدين شاه نمود و شاه مايل به ازدواج با او بود. درباريان [بخوانيد: اميركبير] از ملاقات طاهره بيمناك شده و وهم داشتند كه شاه تحت سيطره‌ي طاهره قرار گيرد و زيبايي او موجب شود كه شاه مفتونش گردد، لذا مرگ او را جلو آوردند.» [5]. 📚 منبع: مقاله ﺍﻇﻬﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺁﻳﺖﺍﷲ ﻟﻨﻜﺮﺍﻧﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﺓ ﺑﺎﺑﻲﮔﺮﻱ ﻭ ﺑﻬﺎﻳﻲﮔﺮﻱ، فصلنامه مطالعات تاریخی پاورقی [1] براي شرح ماجرا ر. ك: ناسخ‌ا لتواريخ، بخش قاجاريه، لسان‌الملك سپهر 3 / 219، 220 و 239؛ فتنه‌ي باب، اعتضاد السلطنه، تعليقات عبدالحسين نوايي، صص 178 - 187؛ قرةالعين، درآمدي بر تاريخ بي‌حجابي در ايران، سينا واحد، ص 13 به بعد. [2] ر. ك: الكواكب الدريه، آواره، 1 / 127، به بعد؛ طاهره قرةالعين، حسام بقايي (به نقل از: عباس افندي)؛ مطالع الانوار....، عبدالحميد اشراق خاوري، صص 249 و 301؛ حضرت بهاءالله، محمدعلي فيضي، صص 41 - 42. [3] بيرون رفتن. [4] بهايي‌گري، ص 85. در مورد قرةالعين و بهاييها، همچنين ر. ك: فلسفه‌ي نيكو، حسن نيكو،3 / 107 به بعد. [5] باب كيست و سخن او چيست، نورالدين چهاردهي، صص 86 و 87. درباره‌ي خوش آمدن شاه جوان از قرةالعين، ر. ك: قبله‌ي عالم، عباس امانت، ص 296.