باد نوروز از ختن مُشك تتار آورده است
كز نسيمش بيد مشك از شاخ بار آورده است
يا در احيا دم زانفاس مسيحا مي زند
يا مگر بوئي زچين زلف يار آورده است
عيش كن كاندر چمن فرّاش صُنع از بزم خُلد
هرچه از اسباب عيش آيد بكار آورده است
آنك بودي پيش ازين در كُنج احزان معتكف
منزل عشرت بطرف جويبار آورده است
كلك نقّاش قضا اندر نگارستان باغ
صد خلل در نقش چين و قندهار آورده است
ياغي دي ماه را بيرق بهامون شد نگون
ابر نيسان تا علم بر كوهسار آورده است
در زمستان باغ اگر بي برگي بسيار برد
صد نوا امروزش ايّام از بهار آورده است
زيور و گنجي كه پنهان داشت كوهى زير خاك
مجلس اهل طرب را آشكار آورده است
ني غلط رفت اين همه زيور سپهر گنج بخش
بهر جشن بدر كيوان اقتدار آورده است
(لطف الله نیشابوری)