📌خلاصه ی مطالب جلسه ی هفتم
«مکتب تربیتی و عرفانی امام ره»،
(جمعه ۱۷ اسفند۰۳، ششم رمضان ۱۴۴۶)
(بخش اول)
🔹جلسه ی هفتم:
عشق فطری و لوازم آن
۱. فطرت یعنی عشق به کمال مطلق که همه ی انسانها بدون استثنا آن را در درون خود می یابند و از هر گونه نقص نفرت دارند.
اساس انسانیت همین حب و بغض است، هل الدین الا الحب و البغض.
محبت که موجب اتصال و حرکت و دیگری نفرت و بعد است.
۲. ریشه ی فطرت همین میل به کمال است که هر چه کامل و قوی قادر می بیند را دوست ندارد و از اسارت ضعف و محدود شدن و نقص گریزان است، حب و بغض، جاذبه و دافعه جلوه های همین عشق فطری است.
در حیاتمان چیزهایی را جذب و چیزهایی دیگر را دفع می کنیم و از او فاصله می گیریم.
هر چه با معشوق ما هماهنگ باشد آن را می گیریم و هرچه با او هماهنگ نباشد از او دوری می جوییم.
۳. ملاک تولی و تبری یا جاذبه و دافعه میل به کمال مطلق است. و اگر علم من به کمال مطلق زیاد شود به او عشق می ورزم.
عشق اساس زندگی انسان و بدون آن حیات اصلا ممکن نیست.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
۴. علت بسیاری از خودکشی ها همین انحراف در عشق است، اما اگر چشم ها بشوید و محدودیت ها را ببینند، دیگر احساس شکست نمی کند.
۵. کسی که خود را کم می بیند، به معشوق های سبک رضایت می دهد.
فرمود: رحم الله امرأ علم قدره، کسی که خودش را ناقص ببیند معشوق ناقص انتخاب می کند.
۶. همه ی انسانها در دنیا بر پایه ی عشق عمل می کنند، تاریخ حیات انسانی تاریخ ظهور عشق است، معشوق ها متنوعند. عشق است که موجب حرکت است و همین معیاری است برای شناخت انسانها.
خیلی ها دم از عشق می زنند، اما از کجا باید فهمید که در عشق آنچه می گویند صادق هستند یا کاذب، و دل در گرو چیز دیگری دارند، اما خودشان نمی دانند.
۷. برای شناخت هیچ راهی نداریم جز دیدن فعل و اقدام. هر محبوبی فعل متناسب با خودش را ایجاد می کند.
محبوب بی نهایت فعل بی نهایت، هر چه محبوب بلند تر، فعل انسان هم قدرتمند تر و پر حجم تر، و الا به محبوب نمی رسد.
تناسب هر حرکتی متناسب با محبوب و معشوق است.
۸. قرآن کریم در سوره ی حجرات درباره ی بعضی می فرماید:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ۖ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ», (حجرات،۱۴)
...اگر ایمان داشتید و در عشق صادق بودید از اعمال تان چیزی کم نمی کردید.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ»(حجرات،۱۵)
۹. لازمه ی عشق حرکت به سمت معشوق است، لذا فطرت موجب اقدام و عمل می شود، بر خلاف برخی فرق عرفانی و صوفیه که از حرکت باز می دارند ، این نشان می دهد که اصلا عشقی وجود ندارد
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
۱۰. انسان عاشق به حرکت می افتد ، هر چه عشق قویتر حرکت پر شتاب تر
حافظدر نقد متصوفع ای که دم از عشق می زنند اما خود را از کار و جهاد و مبارزه کنار می کشند.
حافظ در نقد همین نگاه می گوید:
صوفی نه همه صافیِ بیغَش باشد
ای بسا خرقه که مُستوجبِ آتش باشد
صوفیِ ما که ز وِردِ سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
خوش بُوَد گر محکِ تجربه آید به میان
تا سیهروی شود هر که در او غَش باشد
خَطِّ ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رُخ که به خونآبه مُنَقَّش باشد
نازپروردِ تَنَعُّم نبَرَد راه به دوست
عاشقی شیوهٔ رندانِ بلاکش باشد
غمِ دنیای دَنی چند خوری؟ باده بخور
حیف باشد دلِ دانا که مُشَوَّش باشد
دلق و سجادهٔ حافظ ببَرَد بادهفروش
گر شرابش ز کفِ ساقی مَهوَش باشد
۱۱. عاشق زیر بار سختی ها و مسئولیت ها می رود، مسئولیت خانوادگی و اجتماعی
۱۲. عشق زمانی می آید که ذهن متمرکز باشد، این را فردا شب توضیح خواهیم داد.
۱۳. بر همین اساس امام یک آیه را خیلی برجسته می دانند، «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ...» (سبا،۴۶)
#مکتب_تربیتی_و_عرفانی_امام
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#فطرت
@taamollat