ملاصدرا و ابن سینا در آخرین سخنرانی فردید "حالا من حرفم اینست: مساله... یکدفعه شما خیال کنید خب یونان است و طاغوت یونان آمد در اسلام، پس بنابراین شما می گوئید نظر به اینکه یونان آمد در اسلام پس ملاصدرا غربزده بود ؟ نه، نه، نه، بارها نه! {طاغوت} آمد همه جا، به یونان آمد، جای دیگر آمد، {با اسلام} همه رفت، طاغوت یونان رفت، جایش را الله گرفت. این مساله ساده است، ببینید الآن غربی ها تمام جهان را می روند جستجو و پژوهش می کنند، دائره المعارف می نویسند ، همه و همه – حوالت چنین است – و مظهر اسمی هستند که می رود به اسم دوره جدید که مدارش برموضوعیت نفسانی و نفس اماره است شروع میکند حرف زدن. اسلامش باشد یا غیر اسلامش"..... " شما میگوئید – معمولا هم هست و نسنجیده و نفهمیده و شاید هم با سوءنیت – آمده اند گفته اند {شما میگوئید} فلسفه آمده در اسلام ، تو هم که طاغوت می گیری فلسفه را پس اسلام طاغوت زده است!؟ به یکی هم کسی سوال کرده گفته از خودش سوال کن، نمی دانسته من چه می گویم – و اسمش را هم نمی آورم – چیزی نیست ها – بعضی ها می گویند شاگرد من است – ولی ایشان استاد بزرگوار، هر چه میخواهد باشد، اسم و فعل و حرفش ربطی به من ندارد و به شاگردی من ندارد – دکتر داوری، علامه بزرگوار آقای دکتر داوری – نه! توجه کنید بنده وقتی گفتم طاغوت ، کلمه تئوس یونانی زئوس است. درست است که کتب یونانی ترجمه میشود ولی طاغوت میرود، جایش الله می گیرد . ای آقا ملا صدرا خدایش الله است، بوعلی سینا خدایش الله است، نه خدای افلاطون و ارسطو. {هر چه} آمده - عجیب است - هر چه آمده در ادوار اسلام، اول الله است. حالا بعد از این، غربزدگی که تا دوره مشروطه در اسلام نیست ولی همینطور که پیش بینی شده – کلام الله مجید، شیعه و بقیه گفتند – هر چه تاریخ جلو آمده در اسلام تباهی و فساد آمده، معناش این نیست که این تباهی و فسادی که در اسلام آمده تا دوره قبل از مشروطه – دوره قاجار و از این زهرماری ها – معناش این نیست که غربزده شدند. اینها با اینهمه خدایشان الله بوده ولی تباهی و فساد آمده بود، فرق است به اینکه غربزدگی با مشروطه می آید. حالا چیست؟ مساله عبارت از این است که... حالا مساله این است که آیا مشروطه نبایست بیاید؟ نمیشد، بایستی بیاید ولی امروز است که بایستی با پرسش از ماهیات از نو بپرسیم که مشروطه چه بود، برای اینکه بالاخره تاریخ اسلام رسیده بود به یک مرحله ای که این لطف حق بود که مشروطه آمد ولی در عین حال – فعلا که میخواهیم اظهارنظر کنیم – بنده مشروطه را بعنوان قهر هم... نمیتوانم که قهر هم نگیرم – سیر قهر است – مشروطه آمد بعد چه؟"...... "برای اینکه در این غربزدگی که با یونان شروع میشود، وقتی که حقیقت شرق، خورشید حقیقت شرق غروب پیدا می کند، خورشید حقیقت غرب یعنی یونان شروع می شود. پس آیا وقتی که یونانی می آید به اسلام ما غربزده می شویم؟ نه! درست است که گفتند چند و چند از حکمت یونانیان یا فرض کنید فلان، ولی حق مطلب این است که این نزاعی که شده دسته ای بوده بجای خودش، یکی حکمت اشراق طرفدار بوده– یکی کلام بوده – یکی فلسفه بوده یکی هم عرفان بوده . عرفا خب بعضی شان – تصوف اسلام – با فلسفه در افتادند. این معناش این نیست که فلسفه غربزده است – نه – فلسفه اسلام از بالا - همه - همواره خدایش الله است. البته خدای الله همواره قوس نزول طی میکند و لی هیچوقت این خدا تا قبل از مشروطه و بعدش من غیر مستقیم بعد از صفویه – کمابیش – خدا نه خدای جدید میشود نه طاغوت. بلکه با مشروطه به این طرف است که خدا، خدای جدید میشود" (سید احمد فردید، سخنرانی درسمینار "کنگاشی در اندیشه جلال آل احمد"، بیست یکم اسفند 1369)