ادامه قبل...
🔸 روزى با استاد خود مرحوم آقاى حاج میرزا على آقاى قاضى ـ رضوان اللَه علیه ـ این راز را در میان نهادم و استفسار و التماس چارهاى نمودم، فرمود:
🔹 «به وسیله اتّخاذ طریقه احراق مىتوان این مسئله را حلّ نموده و این معضله را گشود. و آن بدینطریق است که باید سالک به حقیقت ادراک کند که خداوند متعال وجود او را وجودى طمّاع قرار داده است و هر چه بخواهد قطع طمع کند چون سرشت او با طمع است لذا مُنتجِ نتیجهاى نخواهد شد و قطع طمع از او ناچار مستلزم طمع دیگرى است و به داعیۀ طمعى بالاتر و عالىتر از آن مرحلۀ دانى قطع طمع نموده است. بنابراین چون عاجز شد از قطع طمع و خود را زبون یافت طبعاً امر خود را به خدا سپرده و از نیّت قطع طمع دست برمىدارد. این عجز و بیچارگى ریشۀ طمع را از نهاد او سوزانیده و او را پاک و پاکیزه مىگرداند».
🔸 البتّه باید دانست که ادراک این معنى نظرى نیست و با نظر هم نتیجه نمىدهد بلکه ادراک واقعى آن احتیاج به ذوق و پیدایش حال دارد.
🔹 اگر کسى یک مرتبه این معنى را ذوقاً ادراک کند خواهد فهمید که ادراک تمام لذّات دنیا و ما فیها برابرى با این حقیقت نمىکند.
🔸 و علّت اینکه این طریقه را اِحراق نامند براى آنست که یکباره خرمن هستیها و نیّتها و غصّهها و مشکلات را مىسوزاند و از ریشه و بن قطع مىکند و اثرى از آن در وجود سالک باقى نمىگذارد.
(رساله لب اللباب، ص۱۲۲)
🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی