بسم الله الرحمن الرحیم رجعت مردی از تبار مجاهدان ،مردی از نسل یوسف که غربت و تنهای را برای آیندگان در شبی طوفانی و نبردی غریبانه و عاشورایی در سرزمینی غریب در میان آتش و خون در آن روزهای تشخیص مرد از نا مرد در مدت زمانی طولانی چهل و یک سال به یاد گار گذاشت تا هجران و غریبی یوسف  هرگز فراموش نشود ، محمد شفیع فیضی زاده کی تو را می شناسد ایا نسل امروز شما را می شناسند می دانند که نبردهای شما در آن روز گار غربت و تنهای در دل خاک دشمن چه وحشتی در اردوگاه ارتش متجاوز بعث عراق ایجاد کرد ، مانده ام ای سرو قامت شکسته ام کدام حماسه ای شما را بنگارم قلم عاجز و زبانم ناتوان از میمک یا دشت هلاله و شور شرین وچنگوله و مهران و نبرد های چریکی در عمق خاک عراق بگویم یا شناسایی های در دل شب آخر تو نیروی شجاع اطلاعات و عملیات لشکر بودی چه زیبا و عاشقانه و عارفانه و شجاعانه به استقبال خطر می رفتی به یاد دارم و هرگز فراموش نخواهم کرد آن روزگار تلخ و شیرین را در هنگامه نبرد و خطر را ای هم سنگرم کدام عملیات و نبرد ذکر کنم عبور از خطوط دفاعی ارتش متجاوز بعث عراق در تاریکی شب در میان مین های گسترده و کمین کرده در عقبه دشمن بارهای بار بین مرگ و زندگی قرار گرفتی تا خطر را از کشور و انقلاب دفع و رفع گردد که امنیت ملی تأمین شود اری ای هم قطار دلاور سفر کردم سال‌ها به انتظارات نشستیم و گریستیم دلم شکسته وقتی خبر رجعتت شنیدم به یاد شب عملیات والفجر 3 در مرداد ماه سال 1362 در آن گرمای تابستان و عبور بچه های اطلاعات و عملیات  به عمق خاک عراق به منظور انهدام یگانهای زرهی و مکانیزه ارتش متجاوز بعث عراق قبل از آغاز عملیات رزمندگان خط شکن امیدشان شما ها بودی ، 🌺چهل و یک سال غریبی ، چهل و یک سال صحرا نشینی ،چهل و یک سال انتظار 🌺 رفتند یاران چابک سواران و دشمن شکاران یاد همه شهیدان گرامی باد محمد تقی قاسمی