خواستم بگم این شهید از شهدای کربلای ۵ هست و پدر و مادرشون هم فوت کردند ایشون را هم در کربلا یاد کنید،
پدرشون می گفت : روز اعزام به قدری نوراني و عوض شده بود نشناختم ، از دوستش پرسیدم قربانعلی را ندیدی؟
دوستش گفت : همین که روبروت هست ، قربانعلی دیگه
قربانعلی شب قبل اعزام رفت تو اتاقش تا صبح نماز خوند و گریه کرد.
پدرش می گفت :تا او را روز اعزام دیدم که آن همه نوراني شده فهمیدم که قربانعلی بر نمی گردد.
در همان عملیات رفت و برنگشت .