🌺 رمان 🌺 راستی رقیه ،ستارمی گفت که اسم کوچه ی قبلیمونوعوض کردن , اسم گلشنوبرداشتن.چرا ؟اسمِ یه شهیدوگذاشتن.آقاغفار،منظورت از اسم شهید،اسمِ یعقوبِ؟آره. گذاشتن شهید یعقوب بانی فطینی ، پایگاه مسجد جوادیه روهم به اسم پرویزویعقوب گذاشتن،چون دوتا شهیدِ،اسمِ هیچ کدومشونوننوشتن،فقط نوشتن پایگاه شهید بانی فطینی.آقاغفار،باور کردی یعقوب شهید شده؟توچی ؟باورنکردی؟نمی دونم چون پیکرشو ندیدم باورش برام سخته،شایدم زمان می خواد برای باورش،ولی همچنان چشم براهم.رقیه ازخدا که پنهون نیست ازتوچه پنهون ،منم چشم براهم،یه حسی دارم ،اونم به همون دلیلیِ که تو باور نکردی ،ازاین گذشته ماتوعراق کلّی اسیرداریم،چقدراز رزمنده هایِ ما تو زندونایِ صدامِ.ولی من ازخداخواستم که یعقوبم اسیرنشه،درسته که همه ی اونایی که اسیرن،عزیزان منن،ولی من طاقتِ اسارتِ پسرموندارم. @westaz_defa