•| |• خسته‌ترین و ناامیدترین بود، ازخدا یک نشانه میخواست. ناگهان پیش‌نماز توی قنوت زمزمه کرد : «اللّٰهم أنا المَغلوب ... فَانتَصِر!» رزق آن ‌روزش،یک دعا بود... پروردگارش به او یک نشانه هدیه داد... که هروقت خسته ودل‌شکسته‌بودی‌ مرا اینگونه‌صدابزن!