•| #نوش_دارو |•
خستهترین و ناامیدترین بود،
ازخدا یک نشانه میخواست.
ناگهان پیشنماز توی قنوت زمزمه کرد :
«اللّٰهم أنا المَغلوب ... فَانتَصِر!»
رزق آن روزش،یک دعا بود...
پروردگارش به او یک نشانه هدیه داد...
که هروقت خسته
ودلشکستهبودی مرا اینگونهصدابزن!
•| #نوش_دارو |•
خستهترین و ناامیدترین بود،
ازخدا یک نشانه میخواست.
ناگهان پیشنماز توی قنوت زمزمه کرد :
«اللّٰهم أنا المَغلوب ... فَانتَصِر!»
رزق آن روزش،یک دعا بود...
پروردگارش به او یک نشانه هدیه داد...
که هروقت خسته
ودلشکستهبودی مرا اینگونهصدابزن!