💔مهدی در سن ده دوازده سالگی، علاقه خاصی به جلسات مذهبی داشت. شب‌های جمعه دعای کمیل و صبح‌های جمعه دعای ندبه می‌خواند، بدون اینکه من خبر داشته باشم. حتی من خبر نداشتم که ایشان کتاب جامع المقدمات خریده بود. زمانیکه این کتاب را خریده بود، ۱۶ ساله بود. او از طریق مسجد محل به جبهه اعزام شد. با سه چهار تا از دوستانش عازم منطقه شد. دوستانش بعد از سه ماه آمدند، ولی ایشان از جبهه نامه‌ای نوشت که من می‌خواهم دو سال اینجا باشم؛ آیا شما راضی هستید یا خیر؟ من هم پاسخ دادم مانعی ندارد بمانی. ایشان مدتی در جبهه ماند و بعد هم مفقود شد. سال ۷۵ استخوان‌ها و پلاکش را آوردند و به خاک سپردیم. ✍🏻به روایت پدر شهید مهدی نامی شریف‌آباد 🥀 @yaade_shohadaa