فایده علم نحو جمله شناسی و جمله سازی است. به این معنا که معنایی که کلمه با توجه به موقعیتی که در جمله دارد پیدا می‌کند شناخته شود. معنای کلمه سه بعدی و بلکه بیشتر است بعد اول ماده و ریشه کلمه بعد دوم هیئت کلمه و بعد سوم نقش کلمه در جمله است. مثال: ضارب در ضَرَبتُ ضارِبَ زيد از بعد اول دلالت بر زنندگی دارد از بعد دوم دلالت بر زننده بودن دارد و از بعد سوم دلالت بر زده شدن دارد زیرا مفعول است. و این سه بعد همه باهم حضور و تحقق دارند. گاهی ندانستن قواعد نحوی باعث القای معنای خلاف مقصود و یا فهمیدن معنای خلاف مراد متکلم می شود. مثلا رسولُه در آیه وَأَذَانٌ مِّنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ۙ وَرَسُولُهُ. اگر به جر خوانده شود معنای آن انکار رسالت و مانند آن می‌شود. یادداشتهای علمی من: @yaddashtha_elmi