بمیرم برات بابا که تشنه لب اومدی روزام خوب نمی بینم گذاشتی شب اومدی بمیرم چقدر شکسته شدی چقدر زخم گونه ت شبیه منه چقدر صورتت به هم ریخته و این آثار از نیزه افتادنه شاید خرابه جای خوبی نباشه اما اینجا که بهتر از اون کنج تنوره بابا ببین سوخته معجرم شکسته گل سرم تو زجر رو حلال نکن من از شمر نمیگذرم یه جوری منو زدن بی هوا چنان زد که چشمام دیگه تار می دید تا گفتم نزن سرم داد زد و هُلم داد موهام ، بد کشید... خیلی دلم گرفته فکری به حال من کن ای بی کفن بمون و دخترت رو کفن کن لباسای تنم پاره لای موهام پر از خاره کتک خوردم همش گفتم یتیمی دردسر داره