۴۹
(حضرت سکینه س)
سکینه دخت شاه عالمینم
عزیز و نور چشمان حسینم
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
سپهر دین حق را کوکبم من
به وقت مرگ خود جان بر لبم من
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
به زهرا و علی نور دو عینم
به دشت کربلا من با حسینم
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم با پدر کرب و بلا را
به دوش خود کشیدم من بلا را
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم کربلا شد پور لیلا
ز تیغ دشمنانش اربا اربا
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
روی دست پدر دیدم که اصغر
ز تیر حرمله شد پاره حنجر
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم غرق خون شد اشجع الناس
شهید کینه گشته عمو عباس
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم دست او از تن جدا شد
به راه دین حق جانش فدا شد
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم که پدر بی کس و تنهاست
ز ظلم و کین اسیر کوه غم هاست
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم حرمت او را دریدند
همه لشکر سوی مقتل دویدند
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم بی حیا خنجر کشیده
سر بابای مظلومم بریده
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم که پدر افتاده صد چاک
سرش بر نیزه و پیکر روی خاک
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
بدیدم کربلا با چشم گریان
تن بی سر شده پامال اسبان
گل باغ مدینه
که هستم بی قرینه
سکینه ام سکینه۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_گلی_از_گلشن_آل_عبایی
#حضرت_سکینه_س
@yaghubianreza