هدایت شده از داستان شیعه 🏴
. ✨ صاحب الأمر (عج) یعقوب بن منفوس می‌گوید: روزی به خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم. دیدم در دکانی که جلو خانه اش بود نشسته است. در سمت راست حضرت خانه ای بود که پرده ای بر در آن آویخته بود. عرض کردم: «آقا! صاحب الامر کیست؟ » فرمود: «پرده را بالا بزن! » چون پرده را بالا زدم، دیدم طفل پنج‌ساله ای که پیشانی اش روشن، روی مبارکش سرخ و سفید، دیدگانش درخشنده، کف دست‌ها و زانوهایش سخت و نیرومند بود، و خالی در گونه راست داشت، از خانه بیرون آمد و روی زانوی امام حسن عسکری علیه السلام نشست. حضرت فرمود: «این صاحب شماست.» سپس طفل برخاست. امام فرمود: «فرزند! برو به خانه تا وقتی که معلوم است!» او می‌رفت به اندرون و من به وی می‌نگریستم. آنگاه امام فرمود: «ای یعقوب! ببین کیست در خانه؟» وقتی وارد خانه شدم، هیچ کس را ندیدم. 📔 کمال الدین، ص۳۷۴ 🔰 @DastanShia