🔺🔻 برگزیده پیام‌های شما عزیزان در خصوص داستان 👇 🔹سلام حاج آقا، طاعات شما قبول و زحماتتان ماجور، داستان یکی مثل همه، فوق العاده بود و نگاه مرا به طور کلی به دنیای دین و دینداران اطراف و خودم حتی😓عوض کرد اون قدری که نمیتونم براتون حدی توصیف کنم، ارتباط با افراد افراطی فرزندان ما را فرسنگ ها از دین و اعتقادات لطیف شان دور کرد، خود و اطرافیان را بر حق و آنها را بی درد و بی دین میپنداشیم تا آنجا که فاصله از زمین تا نا کجا آباد شد بین ما و فرزندانمان و چه دیر فهمیدم 😭😭اما در حال جبران هستم، دعا کنید پل های شکسته میانمان ترمیم بشود، خداوند جبار و هم توبه پذیر است. امشب برایتان خیلی خیلی خیلی دعا کردم، خداوند شما را صالحات باقیات مادرتان قرار بدهد و توفیقات تان روزافزون 🤲🤲 این داستان فوق العاده هست، هر چند که نمی دانم آخرش به کجا ختم میشه ولی هر چی میشه تا اینجا با دل من کاری کرده که فقط خدا می دونه چه قدر حالم خوب شده بعد از کلی خجالت از نگاه افراطی به دین البته 😔 انگار در هر کلمه از جملات داود و نرجس و زینب و آقای مهدوی و حاج خلج و ذاکر و... یک دنیای جدید از دین زیبای اسلام و معارف اهل بیت و عقب نگه داشتن عمدی انسانها از شناخت دین، در رفتار دو طرف موج می‌زنه، اجر شما با صاحب این شبها، نمی دونم با چه زبانی از شما تشکر کنم، فقط بدانید از ته قلبم برای اولین بار امشب که لیلة القدر است برای توفیقات و سلامتی تو دعا کردم🙏🤲💐 🔹سلام حاج آقا! خدا قوت! ببخشید بعضی شبها مزاحم تون میشیم و نقطه نظرات مون رو راجع اون قسمت پخش شده داستان میگیم 🙏🙏 حاج آقا! اعتراف میکنم که اصلا فکر نمیکردم شخصیت آقا داوود اینقدر سر و سنگین و موقر و مأخوذ به حیا باشه 👌 آفرین 👏 چه پسر قابل اعتماد و موجهی 👌 هر کی دیگه ای بود، با دیدن الهام ، پا میداد و ... زینب خانم هم که دیگه نگو 👌👌👌 خانووم ، مودب ، موجه، ايشان هم مأخوذ به حيا... اوایل داستان، احساس می‌کردم، دارم گم میکنم که کدوم شخصیت ها رو می‌خواهید برای مخاطب تون ،به عنوان الگو معرفی کنید( الهام و مامان ش) نه اینکه بگم شخصیتهای خوبی نیستن ،نه اصلا . اتفاقا خانم های خیلی خوبی هستن و ما تو فاميل مونم زیاد داریم. منظورم شخصیت تراز زن اسلامی هست که یک نویسنده ی طلبه ی کاردرست میخواد به زنان جامعه ش معرفی‌ کنه به عنوان‌ معیار ،منظورم هست.✅ الان فکر میکنم متوجه شدم که نه زینب خانم و حاج خانم مهدوی و اینا بايد الگو باشند و البته آقا داوود( البته امیدوارم تا آخر داستان گاف نده یهو😁🙈) خدا قوت🙏 🔹این روزها خاطرات گذشته با خوندن این داستان زنده شده و همش تو ذهنم رژه میره وقتی که ۲۰ سالم بود اوج تلاش و استعداد و انگیزه بودم و داشتم پیشرفت میکردم امثال نرجس اوفتادن دنبالم و رژه رفتن روی فکر خانوادم و مسیر زندگیم عوض کردن نامحرم میبینه نامحرم صدات میشنوه نامحرم ساق دست روشنت رو داشت نگاه میکرد اگر بری دنبال استعدادت خدا و حضرت فاطمه راضی نیستن تو فلان میشی ..... الان بعد ۹ سال هنوز سردرگم و از این شاخه به اون شاخه پریدن و همش این سوال تو ذهنمه که باید بقیه عمرم رو چطور بگذرونم باید چیکار کنم و هنوزم نتونستم بهاش کنار بیام.به نظرم هر شخصی بدترین اتفاق تو جوونیش اینه که گرفتار امثال نرجس و افکارش بشه توی شهرستان و محیط های کوچک تر امثال افرادی که تفکراتشون مثل این نرجس و گروهشه خیلی میدون داری میکنن و نظراتشون قالب میکنن 🔹انتظار هر چیزیو تو داستان داشتم غیر از آهنگ علی عظیمی!👍😂 تک تک شخصیتهایی که دارین میگین رو اطرافم میشناسم و اتفاقایی که میفته کاملا قابل لمسه 🍀 دمتون گرم 🔹این داستان یکی مثل همه برای من خواندنش تکرار دردناک خاطرات کودکی ونوجوانی ام است... نرجس خانمها چنان با نسل ما کردند که بسیاری از دوستانم بریدند از دین و...بچه هایی که اهل احیا وقرآن و...بودند. مال ما اسمش فاطمه بود که البته نام مستعارش رو گذاشته بودند فاطمه کلتی... اگر بدانید چند جوان بدبخت تحجر امثالهم شدند؟ نسل سوخته اگر دهه ۶۰ است نسل ما دهه ۵۰ نسل جزغاله بود وهست... اگر مدیریت وسیاست مرحوم مادر وخدا حفظ کند پدرم نبود خود منهم از دین و...همه چیز بریده بودم. چقدر اشک ریخته باشم پای این داستان خوب است برادر؟؟؟