📝 مسرف واقعی از منظر قرآن کریم کیست؟
▪️معنای رایج کلمه اسراف، زیادهروی، و رعایت نکردن حد و اندازه در خرج کردن است:
«وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» (فرقان/۶۷)
▪️اگر چه آنچه ابتدا از این کلمه به ذهن خطور میکند، بیش از مقدار نیاز مصرف کردن، و زیادهروی شخصی در خرج کردن است
(كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ؛ اعراف/۳۱)،
▫️اما قرآن به ما میآموزد که از حیث اجتماعی نیز هرگونه تجاوز به حقوق دیگران مصداق اسراف است
«وَ ابْتَلُوا الْيَتامى … فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً» (نساء/۶)؛
▫️بلکه کسی که حقی که خداوند برای نیازمندان مقرر کرده ادا نمیکند، مسرف دانسته میشود
«كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ» (انعام/۱۴۱)
▪️البته در بالا اشاره شد که علیرغم فراوانیِ استعمال این ماده در خصوص «خرج کردن»، اما معنای اصلی این ماده، هرگونه زیادهروی و «از حد و اندازه تجاوز کردن» است، و هر گونه کار انسان، که از حد اعتدال خارج شود، اسراف است؛
و شاید بدین جهت است که در قرآن کریم، هر گناهی که نوعی عبور از حد و اندازهای که خداوند مقرر فرموده، نیز مصداق اسراف معرفی شده است:
« قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا» (زمر/۵۳) و
«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا في أَمْرِنا» (آل عمران/۱۴۷)،
▫️و حتی اگر کسی در قصاص، بیش از افرادی را که واقعا قاتل بودهاند، به قتل برساند، مرتکب «اسراف» شده است
«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ» (اسراء/۳۳)
▫️و ظاهرا در همین راستاست که قوم لوط «مسرف» خوانده شدند، چرا که از حدی که خداوند در نظام طبیعت برای روابط جنسی قرار داده، عبور کرده
📚 (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۰۸)
و برای اشباع غریزه جنسی، به جای رابطه با جنس مخالف، به سراغ همجنس خود میرفتند:
«إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ»
📚(اعراف/۸۱ ؛ مسرف بودن قوم لوط در جای دیگری هم اشاره شده است: مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفينَ؛ ذاریات/۳۴)
▪️در بالا اشاره شد که یکی از معانیای که برای ماده «سرف» مطرح شده، جهالت و غفلت است؛
▫️و این معنا نیز در قرآن کریم مورد توجه بوده، و افرادی را که وقتی سختیها مرتفع می گردد خدا را فراموش میکنند مسرفانی خوانده که کارهای بدشان برایشان زینت داده شده است:
«وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (یونس/۱۲)
▫️شاید با همین ملاحظه است که در نگاه دینی، مساله اسراف در همین حد اعمال و کنشها باقی نمیماند، بلکه این غفلت و فراموشی یاد خدا، شخص را به ساحت کورباطنی و ایمان نیاوردن هم می کشاند:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَعْمَى؛ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنىِ أَعْمَى وَ قَدْ كُنتُ بَصِيرًا؛ قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى؛ وَ كَذلِكَ نَجْزي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّه» (طه/۱۲۴-۱۲۷)
▫️و بدین ترتیب، این امر یکی از عوامل اصلی مخالفت با انبیاء و بیاعتنایی به دعوت ایشان معرفی میشود:
«لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (مائده/۳۲) ؛
«قالُوا ما أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ … قالُوا … بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» (یس/۱۵-۱۹)
▪️و البته این عناد آنان موجب نمیشود که خداوند ذرهای از ارائه حقایقی که باید به انسانها تذکر دهد، دست بردارد
«أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفينَ» (زخرف/۵)
▪️هر چند که کسانی را که مسرفاند هدایت نخواهد کرد
«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر/۲۸)
👇ادامه توضیح «اسراف در قرآن»👇