🔹شقاقَ
▪️ماده «شقق» در اصل دلالت دارد بر شکافی در چیزی و بتدریج برای خود شکاف هم به کار رفته است (معجم مقاييس اللغة، ج3، ص170)
در واقع به مطلق شکافتن گفته میشود، خواه بر اثر این شکاف جدایی و تفرقه بین اجزاء حاصل شود یا نشود (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج6، ص113)
و «شَقّ» که مصدر ثلاثی مجرد است: «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» (عبس/26) گاه به خود شکافی که در چیزی افتاده نیز گفته میشود (مفردات ألفاظ القرآن، ص459).
▪️به همین مناسبت، «شِقّ» و «شِقّة» به «نیمی از چیزی» (معجم مقاييس اللغة، ج3، ص171؛ مفردات، ص459) یا به عبارت دیگر، به جزء جدا شدهای از چیزی (مجمع البيان، ج3، ص70) اطلاق میگردد؛
▫️و البته «شِقّ» به معنای «مشقت» هم به کار میرود: «لَمْ تَكُونُوا بالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ» (نحل/7)، گویی بر اثر آن انسان دو نیم میشود (معجم مقاييس اللغة، ج3، ص171) و شکستگی و انکساری که در نفس یا بدن حاصل میشود (مفردات ألفاظ القرآن، ص459). و از آن نهتنها افعل تفضیل ساخته شده: «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ» (رعد/34) بلکه به همین مناسبت فعل «شَقَ یَشُقُّ» به معنای مشقتی را بر کسی تحمیل کردن به کار رفته است: «وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ» (قصص/27)
▪️«شُقَّة» بر وزن «فُعلَة» (همانند لقمه) به معنای آن چیزی است که بر اثر شَقّ و شکاف حاصل میشود و منجر به مشقت میگردد (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج6، ص114) و ظاهرا به همین مناسبت بوده که به مسیر دور که در یک زمین ناهموار و سنگلاخ باشد (معجم مقاييس اللغة، ج3، ص170) و ناحیهای که رسیدن به آن با مشقت همراه باشد گفته میشود: «لَوْ كانَ عَرَضاً قَريباً وَ سَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوكَ وَ لكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ» (توبه/42) (مفردات، ص459).
▪️«شقاق» به معنای مخالفت (مفردات، ص459) و اختلاف و دشمنی است؛ گویی دو چیز «متشاق»، دو چیزیاند که هریک در شقی قرار گرفته غیر از شق و نیمهای که دیگری در آن واقع شده (مجمع البيان، ج3، ص70) و یا اینکه بین آن دو شکافی ایجاد شده است (مفردات، ص460):
«وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في شِقاقٍ» (بقره/137)
«إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفي شِقاقٍ بَعيدٍ» (بقره/176)
«إِنَّ الظَّالِمينَ لَفي شِقاقٍ بَعيدٍ» (حج/53)
«بَلِ الَّذينَ كَفَرُوا في عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ» (ص/2)
«مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ في شِقاقٍ بَعيدٍ» (فصلت/52)
«وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقي أَنْ يُصيبَكُمْ مِثْل ...» (هود/89)
▪️فعل ثلاثی مجرد این ماده «شَقَ یَشُقُّ» متعدی است: «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا» (عبس/26) (همانند فعل «شکافتن» در فارسی)
▫️ و برای دلالت بر معنای لازم (در فارسی: شکافته شدن) به باب انفعال و تفعل میرود:
▪️«انشقاق» (باب انفعال) تاکید بر صرف وقوع و منفعل بودن در برابر شکافی است که دیگری در آن ایجاد می کند:
«فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهانِ» (الرحمن/37)
«وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ» (الحاقة/16)
«إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ» (انشقاق/1)
«تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ» (مریم/90)؛
البته در خصوص «وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» (قمر/1) اگرچه اغلب آن را معجزه شق القمر در زمان پیامبر ص ویا اشاره به شق القمری که یکی از علائم وقوع قیامت است گرفتهاند، اما یک قولی هم وجود دارد که این یک کاربرد استعاری و به معنای «آشکار شدن امر» باشد؛ چنانکه در عرب برای واضح شدن مطلب به آمدن ماه مثال میزدند (مفردات ألفاظ القرآن، ص459 )
▪️اما «تشقّق» (باب تفعل) دلالت بر پذیرش شکاف دارد که گویی خود چیزی که شکاف خورده، برای قبول این شکاف اقدام کرده، نه اینکه منفعل محض باشد:
«وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ ... لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماء» (بقره/74)
«وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ» (فرقان/25)
«يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً» (ق/44)
▪️«مُشاقّه یا مشاققه» (باب مفاعله) دلالت بر استمرار شِقّ و جدایی دارد:
«أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فيهِم» (نحل/27)
«وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى» (نساء/115)
«شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى» (محمد/32) (التحقيق، ج6، ص115)،
بدین ترتیب، آیاتی نظیر «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشَاقِّ اللَّهَ» (انفال/13؛ حشر/4) یعنی در شقی غیر از شق اولیای خدا و رسول قرار گرفتن؛ که شبیه است به تعبیر «مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ» (توبة/63) (مفردات ألفاظ القرآن، ص460)
📿ماده «شقق» و مشتقات آن 28 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye