💗 حاج احمد 💗
🌸 🚩 🛩🚎🚌✈️🛫🛬🕌 ⚪️ سرانجام مجموعۀ سوم از رزمندگان اعزامیِ قوای محمد رسول الله (ص) به حرم حضرت زینب (س) رسید. سعید قاسمی می گوید: ...وقتی به حرم رسیدیم، چنان غوغایی به پا شد که در وصف نمی گنجد. به جرأت می توانم بگویم که تا به آن روز، خانم زینب (س) چنین زوّاری به خود ندیده بود. روی پیشانی همۀ بچه ها، سربندهای سبز رنگ که روی آن اسم عملیات فتح خرمشهر - - نقش بسته بود، به چشم می خورد. انبوهی از پرچم های سربه فلک کشیدۀ سبز و سرخ، با شعار «محمد رسول الله (ص)» و «نصر من الله و فتح قریب» جلال و شکوه عجیبی را در این گروه اعزامی به نمایش گذاشته بود. مردم به هم می گفتند: این لشکر محمد (ص) است که آمده تا غاصب را تار و مار کند. دست های بچه های ما را می گرفتند و به سر بچه های کوچکشان می کشیدند تا آنها را با دست سپاهیان خمینی متبرّک کنند. عبارات این پیشانی بندها را که روی آنها نوشته بود (به سوی قدس) که می دیدند، های های گریه می کردند. اینها را از ما گرفتند و روی چشم خودشان و بچه هایشان می کشیدند. تمام قنادی های آن حوالی، همه روی سر بچه ها نُقل می ریختند و در بین بچه ها و مردم، شیرینی پخش می کردند. افغانی های آوارۀ مقیم دمشق، دسته دسته غریبانه آنجا گریه می کردند. 👈 ادامه دارد... 📚 ، صفحه ۷۸۱ @yousof_e_moghavemat