8.16M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
از این خبر دنیا سراسر غرق حیرانی‌ست باور نمی‌کردم در این حد دشمنت جانی‌ست تن‌تکّه‌ها را در کفن، باور نمی‌کردم لبخندهایت در مصافی تازه قربانی‌ست دیدم گلوی زخمی‌ات را...آتش است و خون دیدم غبار صورتت را...آب حتّی نیست جنگ نفس‌گیری‌ست شاید آخرین جنگ است حال‌وهوای قلب‌ها بدجور طوفانی‌ست ای شیخ ای همسایه با یک جو مسلمانی دل‌کندنت از گندم ری هم به آسانی‌ست ناخواسته وجدان انسان را نشان رفته‌ست آن موشکی که در سقوطش فکر ویرانی‌ست أشهد نخوان در گوش زخمی‌ها برادرجان نه! وقت مردن نیست هنگام رجزخوانی‌ست ما با شهادت زنده‌ایم و زنده می‌مانیم صهیون ولی در قبر تنگ حرص، زندانی‌ست باید هم از ترسش بمیرد قبل نابودی وقتی حریفش دست مجروح سلیمانی‌ست طاقت بیاور شمعدانی! تشنگی‌ها را فردا تمام کوچه‌های غزّه بارانی‌ست