eitaa logo
بین الطّلوعین
409 دنبال‌کننده
110 عکس
35 ویدیو
0 فایل
انقلاب اسلامی، بین‌الطّلوعینِ ظهور است. کانال اشعار زهرا سپهکار @sepidar213
مشاهده در ایتا
دانلود
یا می‌باید عارف و عابد باشی یا اینکه مبارز و مجاهد باشی می‌گفت به ما حمید باب‌الخانی جز این دو نمی‌توان موحد باشی ای روشنی چشم شب طولانی! ای ابراهیمِ در حلب قربانی! آرامش زائران باب القبله مدیون جهاد توست باب‌الخانی @zahra_sepahkar
زینب! تویی و مکتب نامیرایش، نگذاشته‌ای در این میان، تنهایش او مرد نبرد سخت بوده‌ست ولی حالا تویی و جنگ روایت‌هایش زهرا سپهکار https://eitaa.com/zahra_sepahkar
هدایت شده از آیات غمزه
بعد توفان مسجدالاقصی تماشایی تر است زهرا سپهکار دیده‌ای امروز را؟ فردا تماشایی‌تر است قلّه‌هایی هست از رویا تماشایی‌تر است دانه‌ی در خاک پنهان! روی پای خود بایست امتحان کن بعد از آن دنیا تماشایی‌تر است موج‌ها وقتی به مرز پایداری می‌رسند اوج می‌گیرند و این دریا تماشایی‌تر است خیز بردار ای دم مظلوم سوی آسمان آسمان غمزده حالا تماشایی‌تر است روی تلّ خانه‌ات بنشین و قرآنی بخوان خطبه‌های آتشین غرّا تماشایی‌تر است اشک از روی غبار چهره‌ات رد می‌شود چشمه‌ها در خشکسالی‌ها تماشایی‌تر است زودتر باید گذشت از درّه‌‌ها و صخره‌ها روزهای سخت از بالا تماشایی‌تر است "وقت طوفان است بسم‌الله الرحمن الرحیم" بعد طوفان مسجد الأقصی تماشایی‌تر است @ayateghamze
20.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منم سربند لبیکی که محکم روی پیشانی... منم آن بند پوتینی که سرتاپا گره خوردم 📝شاعر: زهرا سپهکار 🎤خواننده: علی سخنور 💢تهیه شده در مرکز صدا و سیمای اصفهان @zahra_sepahkar
بین الطّلوعین
منم سربند لبیکی که محکم روی پیشانی... منم آن بند پوتینی که سرتاپا گره خوردم 📝شاعر: زهرا سپهکار 🎤خوا
گره نه مثل گردبادی در دل صحرا گره خوردم نه چون گرداب‌ها در باور دریا گره خوردم  نه شعری عاشقانه بوده‌ام تا صبح دیداری... نه در زلف پریشان شب یلدا گره خوردم  گره بر کار مردم نیستم، بغضی اگر دارم دخیل پنجره فولادم و آنجا گره خوردم  گره روی گره قالیچه‌ی نذر حرم هستم خوشم از این‌که بر دار خودم زیبا گره خوردم  من آن مشت گره کرده به سرماهای تاریخم که در میدان آزادی به بهمن‌ها گره خوردم  به تدبیر سرانگشتان تو تقدیر، محتاج‌ است گره بگشا که با زنجیر این دنیا گره خوردم @zahra_sepahkar
و خرّمشهرها در پیش داریم زمان امتحان انقلاب است زهرا سپهکار @zahra_sepahkar
💻📸ببینید 📌 محفل شعرخوانی بانوان جشنواره بین‌المللی شعر فجر در خانه پروین https://B2n.ir/w73502 @khaneh_ketab_adabiat
27.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 شعرخوانی زهرا سپه‌کار محفل شعرخوانی بانوان جشنواره بین‌المللی شعر فجر در خانه پروین @khaneh_ketab_adabiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای بی نشان در جستجویت نامه‌بر گم شد هر قدر گشتم نامه‌ات هم بیشتر گم شد شاید میان دره‌های پر خطر بودی همرزم طوفان‌ها همیشه در سفر بودی در نقطه‌‌ای از صفر مرزی ردپایی بود در برف‌ها گفتند سوز ربّنایی بود گفتند آهوهای آنجا، شعله‌ای دیدند راز تو را آنها فقط شاید که فهمیدند پیراهن از آتش به تن گاهی و گاهی باد از قید و بند اسم‌ها و رسم‌ها آزاد نشناختیمت مثل ماهی‌ها که دریا را شب تازه دانستیم قدر صبح فردا را مدیون دریایند ماهی‌ها نمی‌دانند با هم شعار "ماهی آزاد" می‌خوانند! بر ساحل افتاده‌ست یک ماهی و فهمیده‌ست در لحظه‌ی آخر چرا دریاچه‌ را دیده‌ست عادت شده این رفت و آمدهای معمولی در هر خیابان خط ممتدهای معمولی از روی عادت شد سلام صبحمان حتّی لبخند گل‌های تراس و بوی نان حتّی راز چهل سال امنیت در چشم‌هایت بود دریایی و آرامش ما خون‌بهایت بود شکر خدا در دود و آتش خانه‌ام امن است جای پر پروانه‌ام کاشانه‌ام امن است شاید به جا آوردمت یک روز در میدان مثل نماز خوف مثل عهد بی‌پایان سرباز گمنام امام عصر یعنی عشق یاور که باشی آیه‌های نصر یعنی عشق سرباز گمنام امام عصر می‌مانم قدر سلام صبح را وقتی که می‌دانم @zahra_sepahkar
هدایت شده از انجمن ادبی کلمات
🌙 انجمن کلمات با شروع ماه مبارک رمضان با دعوت از شاعران جوان ساکن اصفهان برگزار می‌کند: مضمون‌های شاعرانه در قصه‌های قرآنی 🌿 ثبت‌نام از طریق نشانی @kalemaaat در پیام‌رسان ایتا
انّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ: کِتابَ اللِّٰهِ وَ عِترَتی اَهلَ بَیتی ما اِن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلّوا اَبَدًا وَ اِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتّیٰ یَِردا عَلَیَّ الحَوضَ. لن یفترقا... شعاع صبح را از چشم تابانش جدا دیدند طنین وحی را از قلب رحمانش جدا دیدند نبی می‌آید و دل‌هایشان فرسنگ‌ها دور است که دریا را از امواج خروشانش جدا دیدند چرا در ابروی پیوسته‌اش حق را نمی‌جویند ضرر کردند اگر حق را ز میزانش جدا دیدند ... شنیدند آیه‌های عادیات امّا جفا کردند شفا را از غبار اسب سلمانش جدا دیدند سر نی سر، پریشان گیسوی آیات بر نیزه که حبل الله را از نصّ قرآنش جدا دیدند و قرآن در بغل دارم به عشق بوی پیراهن که یوسف را برادرها ز کنعانش جدا دیدند @zahra_sepahkar