🍁زخمیان عشق🍁
عصرها گلدانهای ایوان صدایم می زنند می خواهند یاد تو را بر گلبرگ هایشان بریزم .... #لیلا_صابری_
بسیار زیادخواب رضا رو میبینم . طوری‌که از رضا خواستم دیگر به خواب من نیاید، چراکه دلتنگ‌تر می‌شوم. آخرین خواب، چند روز پیش بود. خواب دیدم به همراه یکی از دوستانم بر سر مزار رضا می‌رویم و من می‌بینم قبر رضا به بزرگی خانه کعبه شده است و بلاتشبیه همانند کعبه، چادر سیاهی روی آن کشیده شده است. منقلب شدم. شروع کرم به فریاد کشیدن و دور قبر رضا گشتن. یادم آمده بود، خودم در تماس تلفنی به وی گفتم «رضا هرزمانی‌که برگردی، هفت دور دورت می‌گردم و طوافت می‌کنم.» ناراحت شد. گفت: «کفر نگو» زمانی‌که بازگشت، به شهادت رسیده بود. برحسب تصادف روز تشییع، پیکر رضا را در سطحی بالاتر از زمین قرار داده بودند. همانطور که داشتم تابوت را نگاه می‌کردم، شروع کردم به چرخیدن دور پیکر رضا. با وی نجوا می‌کردم و می‌گفتم: «رضا گفته بودم وقتی بیایی دورت می‌گردم، دیدی؟! الان دارم دورت می‌گردم» ❤️ ✍ نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh