🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺🍂 🌺🍂🌺 🍂🌺🍂 🍂🌺🍂 🌺 ♡یالطیف♡ 📒رمان عاشقانه هیجانی ❣ 🖊به قلم:ریحانه عزت پور؛ 🌷 🍂 -نه -چرا؟ -اصلا دل و رمقش رو ندارم -وا پناه -بی خیال شو -نمیشم -بابا پاشا قراره فردا عمل بشه -به سلامتی -خیلی خونسردی محمد حسین -شما مگه خانوم من نیستی؟ -چه ربطی داره؟ -جواب بده -بله بی حوصله چشمم رو از حیاط میگیرم و دستی تو موهام میکنم . -خب پس رو حرف من حرف نزن خیلی زور میگفت، چرا قبول نمیکرد که حال و حوصله اولین شرط گشت و گذاره؟ چرا ول کن معامله نبود؟ البته قصد بدی نداشت . -شما رضا خانی؟ -بله راجب شما بله -ما خیلی وقته انقلاب کردیم جناب -من اجازه انقلاب به سرکار علیه ندادم -هعی کجای کاری آقا خیلی وقته رو دیوار شما نوشتیم استقلال آزادی جمهوری اسلامی -خب پس مجبورم خودم رسما اقدام کنم -مختاری -من آره ولی شما نه -محمد حسین -همین الان هم تو و هم پاشا اگه خواستی نگاه خانوم آماده این ،ده دقیقه دیگه میام والسلام مگر نه من می دونم و شما خانوم انقلابی -محمد حسین خیلی لجبازی -دیگه شرمنده -اگه پای عقد نامه نوشته بودن امضاء نمی کردم -دیگه آشیه که خوردی ،آماده شوها -باشه -آفرین خانوم خوب خدافظ -خدافظ به شدت بی حوصله بودم ،بی اراده گریه ام میگیره به زور پشت تلفن جلوی خودم رو گرفتم که محمد حسین ناراحت نشه ،خیلی گریه میکنم بی توجه به ساعت و اومدن محمد حسین .زنگ در بلند میشه و من بی توجه هنوز گریه میکنم .تقه ای به در میخوره ،متعجبم که پرواز کرد اومد بالا یا نه؟ انگار دلم نمیخاد گریه رو ول کنم . -پس می فرمایم ...تو که آماده نشدی جلو میاد و دستی تو موهام میکنه ولی سرم رو بالا نمیارم . -پناه انقلابی من نمی دونم این همه آب رو از کجا آوردم که دارم راهیش میکنم بره ،از جونم سیر شدم نمی خوام فردا رو ببینم . -پناهم گریه میکنی؟ نه دارم از کبک تقلید میکنم ببینم بهش سخت میگذره یا نه . -سرت رو بیار بالا بلخره سر از برف ها در میارم و نگاش میکنم . -چرا الکی نگرانی ؟ -عمل قلب بازه محمد حسین -خب این همه عمل قلب باز میشه کسی چیزیش میشه ؟ -من نگرانم -الکی نگرانی -اگه یه تار مو از سر پاشا کم بشه من می میرم خیلی جدی میگی : خب میگم دس به سرش نزنن بی اراده خنده ام میگره خیلی با لحن بامزه ای گفت .با گلایه میگم:محمد حسین -جانم -اذیت نکن -تو داری اذیت میکنی بلند میشه به سمت کمد میره و بدون نگاه کرد به لباسا یه ست کامل بیرون میاره:من نظامیما از تایمی که بهت میدم بیشتر بشه جریمه میشی اونم نه یه جریمه ی عادی ها بپوش نگاهی به لباسا میکنم و این بار دیگه از ته دل میخندم متعجب نگام میکنه. -چی شده؟ -اینا رو بپوشم -چشه مگه؟ -هیچی فقط شلوار بنفش خونگی ،روسری بازیگری سبز با پالتوی شتری .می خوای منو دلقک کنی؟ خودشم خنده اش میگره ،بلند میشم ،شلوار و روسری رو میذارم سر جاش و به جاش شلوار و شال مشکی بر میدارم و می پوشم بلخره دستم رو میگیره و با خودش میبره 🌺🍂ادامه دارد..... نشر معارف شهدا درایتا @zakhmiyan_eshgh