هدایت شده از اشعار دلسوخته
زبانحال زینب س با امام حسین ع غروب عاشورا، شام غریبان کرب و بلا رو دیدم روز بلا رو دیدم زیر گلوی زخمی سرنیزه ها رو دیدم دیدم که جنگ خون شد باغ تو لاله گون شد دیدم علی اکبر... از اسب سرنگون شد دیدار با اجل بود این بهترین عمل بود شهادتین قاسم... شیرین تر از عسل بود شش ماهه ات نترسید تنها یه لحظه لرزید تیر سه سر گلویش مانند نیزه بُرّید در خیمه ی شهیدان بین همه عزیزان عباس را ندیدم دریاست یا بیابان؟ خیمه پر از شهیده آتش به دل کشیده داغ بزرگ خیمه دست ز تن بریده زهرا به غم نشسته رو صورتش رو بسته در علقمه عزادار با پهلوی شکسته از خیمه ها دویدم به قتلگاه رسیدم جسم تو را میون نیزه شکسته دیدم عزیز برادر من حسین مادر من سرت به روی نیزه اومد برابر من لبت که خشک و عطشان زخم تنت فراوان پیراهنت رو کندن جسم تو مانده عریان ای نور دیده گانم شیشه ی عمر و جانم آتش ماتم تو... رسید به استخوانم حالا خودت نگاه کن نگاه به خیمه گاه کن حرم داره می سوزه فکر یه سر پناه کن من موندم و اسارت با دیدن جسارت خیمه ی بی علمدار دشمن و دست غارت ناقه سواره زینب ابر بهاره زینب میخواد پیشت بمونه چاره نداره زینب دارم میرم مدینه با داغ روی سینه سپر میشم برای رقیه و سکینه با شمر و با سَنانم خون شده دیدگانم حرمله بی حیا و... دلواپس زنانم هر لحظه تازیانه بی جُرم و بی بهانه اوج مصیبت من سیلی به کودکانه حسین حسین حسینم حسین حسین حسینم شاعر: (دلسوخته) @nohe_khani