دوره دوم رياست جمهوري در مرداد ماه سال ۶۴، انتخابات چهارمين دوره رياست جمهوري برگزار شد. در اين دوره نيز مقام معظم رهبري، بنا به توصيه دوستان و تكليف حضرت امام (ره) نامزد شدند. با توجه به حجم بسيار پايين تبليغات و اقتضاي زمان كه مردم نسبتا احساس ضرورت كمتري براي حضور در پاي صندوقهاي راي مي‌كردند، تعداد ۶۳۰/۲۴۴/۱۴ نفر از مردم در انتخابات رياست جمهوري شركت نمودند و مقام معظم رهبري با ۸۷۰/۲۰۳/۱۲ راي و كسب ۶۷/۸۵ درصد آراي مردم به رياست جمهوري ايران انتخاب شدند. اين راي توسط حضرت امام خميني قدس سره تنفيذ گرديد و حضرت آيت الله خامنه اي براي چهار سال ديگر رياست قوه اجرايي كشور را در دست پرتوان و با صلابت خود گرفتند. من دو دوره به رياست جمهوري انتخاب شدم. در هر دوره من قبول نمي كردم. در دوره ي اول، من تازه از بيمارستان آمده بودم. (۱۵) در عين حال، دوستان گفتند اگر قبول نكني، اين بار بر زمين مي‌ماند، كسي نيست، ناچار شدم. در دوره ي دوم هم خود امام (ره) به من فرمودند كه بر تو متعين است. من رفتم خدمت ايشان گفتم: «آقا من قبول نمي كنم، اين دفعه ديگر من به ميدان نمي آيم. » گفتند: «بر شما متعين است ». يعني واجب است، واجب كفايي نيست. متعينا بر شما واجب است، عيني است. اگر بر من واجب عيني باشد، از زير هيچ باري دوش خود را خالي نمي كنم. (۱۶) يكي از فصلهاي پرشور دوره دوم رياست جمهوري حضرت آيت الله خامنه اي، عزيمت به نيويورك (مقر سازمان ملل متحد) براي شركت در چهل و دومين جلسه اجلاس عمومي آن سازمان در اواخر شهريور سال ۶۶ مي‌باشد. معظم له با سخنراني توفنده و مهم خود، مواضع جمهوري اسلامي را در برابر امريكا و دنياي استكباري، با قويترين بيان و استدلال برشمردند و ياد سخنراني شهيد بزرگوار، محمد علي رجايي، رئيس جمهوري شهيد را زنده كردند. مقايسه اين بيانات با سخنرانيهاي قبل و بعد رؤساي جمهوري اسلامي ايران، نشانه‌هاي بزرگي از عظمت روحي و توكل عظيم و تبعيت مثال زدني ايشان از حضرت امام خميني قدس سره را براي مشتاقان روشن مي‌كند. معظم له، همچون امام راحل قدس سره، بي توجه به خوشامد يا بدآمد دنياي استكباري و تبعات آن، ضمن طرح انديشه الهي اسلام و ويژگيها و رهآوردهاي پربركت اسلام، ويژگيهاي بارز انقلاب اسلامي و مواضع اصولي آن را مطرح كرده، سپس به مساله جنگ مي‌پردازند و آن گاه فهرست بلندبالايي از دشمنيها و تجاوزات امريكا را عنوان مي‌كنند. بروشني مي‌توان فضايي را كه اين سخنان در مقر سازمان ملل متحد به وجود آورد، متصور شد. امريكا و صهيونيسم بيشترين ضربه را از اين افشاگري جهاني و مستقيم خوردند و خروج نمايندگان آنان، خشم اين رژيمها را بر ملا ساخت. مقام معظم رهبري در خاطرات خود، به انعكاس اين نطق اشاره فرموده و يك نمونه از آن را بيان مي‌فرمايند: اين خاطره را بارها نقل كرده‌ام كه در يكي از مجامع بين المللي كه نطق خيلي پرشوري در آن جا عليه تسلط قدرتها و نظام سلطه در دنيا ايراد كردم و امريكا و شوروي را در حضور بيش از صد هيات نمايندگي و رؤساي دولتها، به نام كوبيدم و محكوم كردم، بعد از آن نطق، عده ي زيادي آمدند، تحسين و تصديق كردند و گفتند: «همين سخن شما درست است! » يكي از سران كشورها كه يك جوان انقلابي بود - و البته بعد هم او را كشتند - نزد من آمد و گفت: همه ي حرفهاي شما درست است، منتها من به شما بگويم كه به خودتان نگاه نكنيد كه از امريكا نمي ترسيد، همه ي اينهايي كه در اين جا نشسته اند، از امريكا مي‌ترسند! بعد سرش را نزديك من آورد و گفت: «من هم از امريكا مي‌ترسم!. » هيبت ابرقدرتي ابرقدرتها، هميشه بيشترين مشكلات آنها را در دنيا حل مي‌كرده و مي‌كند. در حقيقت، قدرت و سلاح و پول و سياست و عقلشان، به مراتب كمتر از هيبتشان است. اين هيبت آنهاست كه همه را مي‌ترساند و جرات نمي كنند در مقابل آنها بايستند. حالا اين ابرقدرت، با هيبتي قلدرانه كه خيلي هم واضح وارد كشورها مي‌شود و اوضاع را به نفع خود حل و فصل مي‌كند، يازده سال است با ملت ايران كلنجار مي‌رود و با انقلاب مي‌جنگد، براي اين كه بتواند اين انقلاب را از بين ببرد و اين نظام را نابود نمايد، ولي نتوانسته است. https://eitaa.com/zandahlm1357