امر نمودن عمر برجم زن حامله و منع نمودن علی او را محمد بن یوسف گنجی شافعی در آخر باب ۵۸ کفایت الطالب فی مناقب امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام و امام احمد بن حنبل در مسند و بخاری در صحیح و حمیدی در جمع بین الصحیحین و شیخ سلیمان بلخی حنفی در ص ۷۵ باب ۱۴ ینابیع الموده از مناقب خوارزمی و امام فخر رازی در ص ۴۶۶ اربعین و محب الدین طبری در ص ۱۹۶ جلد دوم ریاض النضرة و خطیب خوارزمی در ص ۴۸ مناقب و محمد بن طلحه شافعی در ص ۱۳ مطالب السئول و امام الحرم در ص ۸۰ ذخایر العقبی نقل می‌نماید اتی عند عمر بن الخطاب رضی اللّه عنه امرأة حاملة فسئلها فاعترف بالفجور فامر بها بالرجم فقال علیّ لعمر سلطانک علیها فما سلطانک علی الذی فی بطنها فخلا سبیلها و قال عجزت النساء ان یلدن علیّا و لو لا علیّ لهلک عمر و قال اللّهم لا تبقنی لمعضلة لیس لها علیّ حیّا [۱] . ---------- [۱]: ۱) زن حامله را نزد خلیفه عمر بن الخطاب آوردند پس از او سؤال نموده اعتراف کرد بزنا امر داد رجم و سنگسارش نمایند پس علی علیه السّلام بخلیفه فرمود حکم تو درباره او مجری است ولی بر طفلی که در رحم دارد تو را تسلطی نمی باشد (زیرا آن بچه بی گناه است قتلش جائز نیست) زن را رها کردند براه خود رفت آنگاه عمر گفت عاجزند زنان عالم که بزایند مثل و مانند علی اگر علی نبود عمر هلاک شده بود-و نیز گفت خدایا مرا مگذار در امر پیچیده و مشکلی که علی زنده نباشد در آن امر. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357