eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.9هزار عکس
41.6هزار ویدیو
1.9هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
امر نمودن عمر برجم زن دیوانه و مانع شدن علی علیه السّلام و نیز امام احمد حنبل در مسند و امام الحرم احمد بن عبد اللّه شافعی در ص ۸۱ ذخایر العقبی و سلیمان بلخی حنفی در ص ۷۵ ضمن باب ۱۴ ینابیع الموده از حسن بصری و ابن حجر در ص ۱۰۱ جلد دوازدهم فتح الباری و ابی داود در ص ۲۲۷ جلد دوم سنن و سبط ابن جوزی در ص ۸۷ تذکره و ابن ماجه در ص ۲۲۷ جلد دوم سنن و مناوی در ص ۳۵۷ جلد چهارم فیض القدیر و حاکم نیشابوری در ص ۵۹ جلد دوم مستدرک و قسطلانی در ص ۹ جلد دهم ارشاد الساری و بیهقی در ص ۲۶۴ جلد هشتم سنن و محب الدین طبری در ص ۱۹۶ ریاض النضرة و بخاری در صحیح باب لا یرجم المجنون و المجنونة بالاخره اکابر علماء خودتان متکاثرا نقل نموده اند که روزی زن دیوانه ای را نزد خلیفه عمر بن الخطاب آوردند که زنا داده بوده بعد از اعتراف بزنا خلیفه امر برجم و سنگسارش نمود حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام حاضر بود فرمود خلیفه چه می‌کنی سمعت رسول اللّه یقول رفع القلم عن ثلثة عن النائم حتّی یستیقظ و عن المجنون حتّی یبرأ و یعقل و عن الطفل حتّی یحتلم قال فخلا سبیلها [۱] . و ابن السمّان در کتاب الموافقه احادیث بسیاری از این قبیل نقل نموده است و در بعض از کتب قریب صد موضع از خطاها و اشتباهات خلیفه را نقل نموده اند که وقت مجلس اقتضای نقل بیش از اینها را ندارد گمان می‌کنم برای نمونه و اثبات مرام همین مقدار که عرض شد کافی باشد. پس آقایان محترم از شنیدن این قبیل اخبار که اکابر علمای خودتان نقل نموده اند تصدیق می‌نمائید معلم بی علمی که چنین حرفی را زده است کاملا بی اطلاع بوده و روی هوای نفس و تعصّب بیان نموده قطعا بایستی از او مطالبۀ دلیل نمود (که هرگز نتواند چنین دلیلی اقامه نماید) آنچه مسلّم عند الفریقین است در میان تمام اصحاب رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اعلم وافقه و اکمل از امیر المؤمنین علیه السّلام وجود نداشته چنانچه نور الدین بن صبّاغ مالکی در فصل سیم فصول المهمّه ص ۱۷ در حالات آن حضرت نوشته: ---------- [۱]: ۱) شنیدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله می‌فرمود قلم از سه کس برداشته شده از خوابیده تا بیدار شود و از دیوانه تا عاقل گردد و از بچه تا محتلم شود (یعنی بسن رشد و تکلیف برسد) پس رها کردند آن زن دیوانه را براه خود رفت. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
متوجه باشتباه می‌ساختند. شیخ- خیلی بی لطفی می‌فرمائید که چنین نسبتی بخلیفه می‌دهید آیا ممکنست که خلیفه رضی اللّه عنه در أحکام و مسائل دین اشتباه نموده باشد. داعی- این بی لطفی را داعی ننمودم بلکه اکابر علماء خودتان کشف حقیقت نموده و در کتب معتبرۀ خود ثبت و منتشر ساختند. شیخ- ممکن است از آن اشتباهات با ذکر اسناد بیان فرمائید تا صدق و کذب معلوم و مفتری رسوا گردد. داعی- اشتباهات ایشان بسیار و قریب صد اشتباه ثبت نموده اند ولی از آنچه الحال در نظر دارم باقتضای وقت مجلس بیکی از آنها اشاره می‌نمایم. ---------- [۱]: ۱) هر زمانی که امری بر عمر بن الخطاب مشکل می‌شد مراجعه می‌نمود بعلی علیه السّلام و از او اخذ می‌کرد و حل مشکل می‌نمود. [۲]: ۲) پیوسته عمر پناه می‌برد بخدا از امر پیچیده ای که علی علیه السّلام در او نباشد. [۳]: ۳) صحابه پیغمبر در احکام قرآن مراجعه بعلی علیه السّلام می‌نمودند و فتاوی از او می‌گرفتند کما آنکه عمر در مواطن متعدده گفت اگر علی نبود عمر هلاک شده بود و رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود داناترین امت من علی بن أبی طالب می‌باشد. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
اشتباه عمر در تیمم زمان پیغمبر و حکم اشتباهی دادن در زمان خلافت مسلم بن حجاج در باب تیمّم صحیح و حمیدی در جمع بین الصحیحین و امام احمد حنبل در ص ۲۶۵ و ص ۳۱۹ جلد چهارم مسند و بیهقی در ص ۲۰۹ جلد اول سنن و ابی داود در ص ۵۳ جلد اول سنن و ابن ماجه در ص ۲۰۰ جلد اول سنن و امام نسائی در ص ۵۹ تا ۶۱ جلد اول سنن و دیگران از اکابر علماء خودتان بطرق مختلفه و الفاظ متفاوته نقل نموده اند که در زمان خلافت عمر مردی بنزد وی آمد و گفت من جنب شده‌ام و آبی نیافته‌ام که غسل نمایم نمی دانم چکنم خلیفه گفت هرگاه آب نیافتی نماز مکن تا آب بدستت بیاید و غسل نمائی؟! عمار یاسر از صحابه حاضر بود گفت ای عمر یادت رفته که در یکی از اسفار من و تو بر حسب اتفاق احتیاج بغسل پیدا نمودیم چون آب نبود تو نماز نخواندی ولی من گمان کردم که تیمم بدل از غسل آنست که تمام بدن را بزمین بمالم لذا خود را بزمین غلطانده و نماز کردم چون خدمت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شرفیاب شدیم حضرت تبسمی نموده فرمودند در تیمم همین قدر بس است که کف دو دست را با هم بزمین زده و بعد هر دو کف را با هم بپیشانی بمالند و بعد کف دست چپ را بر پشت دست راست و بعد کف دست راست را بر پشت دست چپ مسح نمایند. پس چرا اینک خلیفه می‌گوئی نماز نخواند؟ عمر-چون جوابی نداشت-گفت ای عمار از خدا بترس!!. عمار گفت آیا اجازه می‌دهی که این حدیث را نقل نمایم گفت تولیک ما تولیت یعنی تو را واگذار کردم بآنچه می‌خواهی. اینک آقایان محترم اگر فکر کنید در اطراف این خبر معتبر که در صحاح معتبر علماء خودتان نقل گردیده قطعا بی اراده تصدیق خواهید نمود که آقای معلم خیلی بیجا گفته که خلیفه را یکی از فقهاء بزرگ در میان صحابه شناخته و معرفی نموده. چگونه ممکن است فقیهی که شب و روز حضرا و سفرا با پیغمبر بوده و از خود آن حضرت هم شنیده که در فقدان آب طریق تیمم چگونه است علاوه صریحا در آیه ۹ سوره ۵ (مائده) خوانده است که می‌فرماید فَلَمْ تَجِدُوا مٰاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً [۱] . آنگاه حکم را عوضی ابلاغ نماید بمرد مسلمانی بگوید اگر آب نیافتی نماز نخوان در صورتی که قرآن مجید فرماید آب نیافتی با زمین پاک تیمم نما. اتفاقا مسئلۀ تیمم میان مسلمانان رایج و ما به الابتلاء عمومی است که مانند وضو و غسل هر مسلمان عامی آن را می‌داند تا چه رسد بفرد صحابی و خلیفه پیغمبر که گذشته از آنکه باید بمردم تعلیم نماید برای عمل کرد خود حتما باید بداند. نمی توانم بگویم خلیفه عمر عالما عامدا عوضی گفته و یا غرضش اخلال در دین بوده ولی ممکن است کم حافظه در اخذ مسائل بوده و ضبط احکام برای او اشکال داشته بهمین جهت بوده که علماء خودتان نوشته اند بعبد اللّه بن مسعود فقیه صحابی می‌گفت از من جدا مباش که هرگاه از من سؤالی می‌نمایند تو جواب آن را بدهی!!. الحال آقایان با توجه کامل قضاوت نمائید چقدر فرق است بین چنین آدمی ساده و سطحی که در أخذ مسائل و بیان أحکام فقهی حاضر و آماده نبوده با آن کسی که احاطه کامل بر جزئیات و کلیات امور داشته و تمام مسائل علمیه و عملیّه در نزد او مانند کف دست حاضر بوده است. شیخ- غیر از رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم چه کسی می‌توانست احاطه بر جمیع جزئیات و کلیات امور داشته باشد. داعی- بدیهی است بعد از رسول اکرم خاتم الانبیاء صلّی اللّه علیه و آله و سلّم احدی از صحابه چنین احاطه ای نداشته مگر باب علم آن حضرت امیر المؤمنین علی بن أبی طالب صلوات اللّه علیه. که خود آن حضرت فرمود علی اعلم از شما می‌باشد. ---------- [۱]: ۱) پس اگر آب نیابید با خاک پاک تیمم نمائید. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
تمام علوم در نزد علی مانند کف دست حاضر بوده چنانچه ابو المؤید موفق بن احمد خوارزمی اخطب الخطباء در مناقب خود نقل می‌نماید که روزی خلیفه عمر از روی تعجب از علی بن أبی طالب علیه السّلام سؤال کرد چگونه است هر حکمی از احکام یا مسئله ای از مسائل از تو پرسش می‌کنند بدون معطلی جواب می‌دهی حضرت در جواب عمر کف دست مبارک را در مقابل أو باز کرد فرمود چند انگشت در دست من است فوری گفت پنج انگشت حضرت فرمود چرا تأمل نکردی و فکر ننمودی گفت محتاج بفکر نبود زیرا پنج انگشت در مقابل روی من حاضر بود حضرت فرمود تمام مسائل و احکام و علوم در مقابل من مانند این کف دست حاضر است لذا در جواب سؤالات فوری بی تأمل و تفکر جواب می‌دهم. آقایان با انصاف آیا بی وجدانی نیست که روی حبّ و بغض و تعصّب آقای معلم بی انصاف افراطی در یک هم چو اسکول با عظمتی حرف پوچ بی دلیل و برهان بزند و بگوید چنین عالم محیط بر تمام علوم و باب علم رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در مشکلات خود بخلیفه عمر مراجعه می‌نموده و سبب حیرت جوانان بی خبر گردد. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
دفاع نمودن معاویه از مقام علی علیه السّلام اینک خبری بیادم آمد که برای ثبوت مرام بعرض آقایان می‌رسانم. ابن حجر مکی متعصّب در باب ۱۱ ضمن مقصد پنجم ص ۱۱۰ صواعق ذیل آیه ۱۴ نوشته که امام احمد روایت نموده و نیز میر سید علی همدانی در مودة القربی و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه نقل نموده اند که مردی از معاویه سؤالی نمود گفت آن را از علی بپرس که داناتر است عرب گفت جواب تو را خوش تر دارم از جواب علی معاویه گفت بد سخنی گفتی کرهت رجلا کان رسول اللّه یغره بالعلم غرا و لقد قال له انت منّی بمنزلة هارون من موسی الاّ انّه لا نبیّ بعدی و کان عمر اذا اشکل علیه شیء اخذ منه [۱] . بمقتضای الفضل ما شهدت به الاعداء [۲] . کفایت می‌کند شهادت معاویه اعدا عدو علی علیه السّلام بمقام آن حضرت-بس است برای اثبات این معنی آنچه را که اکابر علماء شما عموما مانند نور الدین بن صباغ مالکی در فصول المهمه و محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السئول و امام احمد بن حنبل در مسند و خطیب خوارزمی در مناقب و سلیمان بلخی حنفی در ینابیع المودة و غیر آنها در کتب معتبره خود ثبت نموده اند که خلیفه عمر بن الخطاب هفتاد مرتبه گفت لو لا علیّ لهلک عمر بلکه صریحا اعتراف نموده که اگر در جواب معضلات و مشکلات و مسائل پیچیده علی نباشد کار مشکل می‌شود و اگر علی نبود عمر هلاک شده بود. (مراجعه شود بصفحات ۴۰۸ تا ۴۱۰ همین کتاب). ---------- [۱]: ۱) کراهت داری از کسی که پیغمبر«ص»او را تلقین علم می‌کرد هرآینه بتحقیق باو فرمود تو از من بمنزله هارونی از موسی الا آنکه بعد از من پیغمبری نباشد و هر وقت بر عمر امری مشکل و پیچیده می‌شد از علی سؤال می‌کرد و رأی او را می‌گرفت. [۲]: ۲) فضیلت آنست که دشمنان شهادت و گواهی بآن دهند. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
بر خلاف گفتۀ این معلم بی علم افراطی ابن مغازلی فقیه شافعی در مناقب و حمیدی در جمع بین الصحیحین می‌نویسند خلفاء در تمام مراحل با علی علیه السّلام شور می‌کردند و در امور دین و دنیا مرکز فتوی علی علیه السّلام بوده و کاملا خلفاء گوش بکلمات و دستورات او می‌دادند و عمل می‌کردند و بهره می‌بردند کما آنکه بمختصری از آنها اشاره شد. ---------- [۱]: ۱) پناه می‌برم بخدا از امر پیچیده و مشکلی که علی در او نباشد-اگر علی نبود عمر هلاک شده بود-نزدیک بود پسر خطاب هلاک شود اگر علی بن أبی طالب نبود. پس بر هر صاحب بصیرتی ظاهر و هویدا است که قطع نظر از سایر کمالات و نصوص وارده همین قضایای منقوله و احکام مترادفه ای که از آن حضرت صادر می‌گردید خود دلیل کامل بر امامت و حجّیت و حق تقدم او است بر دیگران. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
و اما از جهة وقایع تاریخی البته تصدیق داریم که بعد از وفات رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم أبی بکر مدت دو سال و سه ماه و بعد از او عمر مدت ده سال و بعد از أو عثمان مدت دوازده سال مسندنشین خلافت شدند و هر یک بنوبۀ خود خدماتی نمودند. ولی تمام این امور جلوگیری از عقل و نقل و برهان نمی نماید که ما بتوانیم علی علیه السّلام باب علم رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را در واقع و حقیقت مؤخر از آنها بدانیم. زیرا اکابر علماء خودتان مانند شیخ سلیمان بلخی حنفی در ص ۱۱۲ ضمن باب ۳۷ ینابیع المودة ذیل آیه ۲۴ سوره ۳۷ (صافات) که می‌فرماید وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ [۱] از فردوس دیلمی و از ابو نعیم اصفهانی و از محمّد بن اسحاق مطّلبی صاحب کتاب مغازی و از حاکم و از حموینی و از خطیب خوارزمی و از ابن مغازلی جمیعا بعضی از ابن عباس و بعضی از ابو سعید خدری و بعضی از ابن مسعود از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نقل نموده اند انّهم مسئولون عن ولایة علیّ بن أبی طالب یعنی آنها سؤال کرده می‌شوند از ولایت علی علیه السّلام. و نیز سبط ابن جوزی در ص ۱۰ تذکرة خواص الامة و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب ۶۲ کفایت الطالب از ابن جریر از ابن عباس ذیل آیه آورده که مراد ولایت علی علیه السّلام می‌باشد. ---------- [۱]: ۱) در موقف حساب نگاهشان دارید که در کارشان سخت مسئولند (که ولایت علی علیه السّلام باشد). پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
و نیز مروان بن محمّد طاهری از گمراهان مرجئه بوده و ابن حزم و ذهبی اثبات ضعف او را نموده اند و همچنین عبد اللّه بن لهیعه را نیز اکابر علماء جرح و تعدیل تضعیف نموده اند. پس وقتی در سلسلۀ روات حدیثی آن قدر ضعف و فساد پیدا شود که متروک اکابر علماء خودتان گردد قطعا بخودی خود آن حدیث از درجۀ اعتبار ساقط می‌شود. ثالثا بنابر اخباری که علماء خودتان از عبد اللّه بن مسعود نقل نموده اند در لیلة الجن احدی با آن حضرت نبوده چنانچه ابی داود در سنن خود (باب الوضوء) و ترمذی در صحیح از علقمه نقل نموده اند که از عبد اللّه بن مسعود سؤال نمودند من کان منکم مع رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله لیلة الجنّ فقال ما کان معه احد منّا [۱] . رابعا لیلة الجن در مکه قبل از هجرت بوده و آیه تیمّم باتفاق عموم مفسرین در مدینه نازل گردیده پس این حکم قطعا ناسخ ما قبل بوده و بهمین جهت فقهاء بزرگ خودتان مانند امام شافعی و امام مالک و غیرهم فتوی بر جواز ندادند. بعلاوه این حکم در مدینه آمده که در فقد آب حضرا و سفرا حتما باید تیمّم بنمایند پس از نزول این آیه در مدینه و حکم بتیمم در فقد آب فتوی دادن بوضو با نبیذ باستناد حدیثی مجعول با سلسلۀ روات مجهول الحال ضعیف خیلی عجیب است. و اعجب از همه فرمایش جناب شیخ است که اخبار مجهولی را نصّ در مقابل قرآن قرار دهند و روی این قاعده صحّه بر اجتهاد ابو حنیفه مقابل نصّ کلام اللّه مجید می‌گذارند؟!. نواب- قبله صاحب مراد از نبیذ تمر همان شراب مسکر است که حرام است خوردن آن؟. ---------- [۱]: ۱) آیا در لیلة الجن کسی از شما با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بود گفت احدی از ما با آن حضرت نبوده. داعی- نبیذ بر دو قسم است قسمی حلال است که سکرآورنده نیست و آن عبارت است از آبی که در آن خرما می‌ریزند تا خوش طعم گردد وقتی ته نشین شد آب صافی بر روی آن می‌ماند که تقریبا آب مضافی است بنام نبیذ یعنی شربت فشرده خرما. و قسم دیگر حرام است که مسکر می‌باشد موضوع بحث ما که مورد فتوای امام ابو حنیفه بجواز می‌باشد نبیذ غیر مسکر است که مطبوخ باشد و الا در حرمت وضو بمسکرات ابدا خلافی نیست چنانچه قبلا عرض نمودم که بخاری در صحیح خود بابی دارد بعنوان لا یجوز الوضوء بالنبیذ و لا المسکر [۱] . ---------- [۱]: ۱) جایز نیست وضو بنبیذ و نه بمست کننده. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فتوی دادن اهل سنت بشستن پاها در وضو بر خلاف نص صریح قرآن از جمله موارد مسلّمه در دستور وضو بحکم آیه ای که قبلا قرائت نمودیم بعد از شستن صورت و دستها مسح نمودن سر و پاها است تا بکعبین که بلندی پشت پا باشد چنانچه در آیه صراحت دارد وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ [۲] . ولی جمهور فقهاء شما بر خلاف این نص صریح فتوا می‌دهند بشستن پاها و حال آنکه بین غسل و مسح فاصله بعید است. شیخ- اخبار بسیار دلالت بر غسل رجلین دارد. داعی- اولا اخبار وقتی مورد قبول است که مؤید نصّ باشد و الاّ اگر اخبار مخالف نص باشد قطعا مردود است و بدیهی است نسخ نص صریح آیه شریفه بخبر واحد ابدا جایز نیست. و نصّ صریح آیه شریفه حکم بر مسح می‌نماید نه غسل و اگر آقایان قدری دقیق شوید متوجه خواهید شد که منطوق خود آیه دلالت بر این معنا دارد چه آنکه در اول آیه می‌فرماید فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ یعنی بشوئید صورتها و دستهای خود را پس همان طوری که بواسطه واو عاطفه در ایدیکم حکم می‌کنید بر اینکه بعد از شستن صورت بایستی دستها را هم شست و شو داد هم چنین در حکم ثانی می‌فرماید و امسحوا برؤسکم و ارجلکم-ارجلکم را برؤسکم معطوف می‌دارد یعنی بعد از مسح سر بایستی پاهای خود را هم مسح نمائید و قطعا غسل جای مسح را نمی گیرد. پس همان قسمی که صورت و دستها را وجوبا در وضو باید شست سر و پاها را هم بایستی وجوبا مسح نمود نه آنکه یکی را مسح و دیگری را غسل دهند و اگر چنین کنند واو عاطفه بی معنی می‌گردد. علاوه بر این معانی ظاهره روی قاعده عرف عام شریعت مقدسه اسلام در کمال سهولت آمده مشقت و سختی در احکام او راه ندارد بدیهی است هر عاقلی می‌فهمد در شستن پا یک نوع مشقتی است که در مسح آن مشقت نیست پس قطعا چون عمل بمسح سهل تر است حکم شریعت روی آن جاری گردیده چنانچه ظاهر آیه حکم بر این معنا می‌نماید. و امام فخر رازی که از اکابر مفسرین خودتان است ذیل همین آیه شریفه بیان مفصّلی دارد بر وجوب مسح بحسب ظاهر آیه که اینک وقت مجلس اجازه نقل آن بیان مفصّل را نمی دهد شما خود مراجعه فرمائید تا کشف حقیقت بر شما گردد. ---------- [۲]: ۲) مسح نمائید سرها و پاهای خود را تا بلندی پشت پا. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فتوی دادن اهل سنت بشستن پاها در وضو بر خلاف نص صریح قرآن از جمله موارد مسلّمه در دستور وضو بحکم آیه ای که قبلا قرائت نمودیم بعد از شستن صورت و دستها مسح نمودن سر و پاها است تا بکعبین که بلندی پشت پا باشد چنانچه در آیه صراحت دارد وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ [۲] . ولی جمهور فقهاء شما بر خلاف این نص صریح فتوا می‌دهند بشستن پاها و حال آنکه بین غسل و مسح فاصله بعید است. شیخ- اخبار بسیار دلالت بر غسل رجلین دارد. داعی- اولا اخبار وقتی مورد قبول است که مؤید نصّ باشد و الاّ اگر اخبار مخالف نص باشد قطعا مردود است و بدیهی است نسخ نص صریح آیه شریفه بخبر واحد ابدا جایز نیست. و نصّ صریح آیه شریفه حکم بر مسح می‌نماید نه غسل و اگر آقایان قدری دقیق شوید متوجه خواهید شد که منطوق خود آیه دلالت بر این معنا دارد چه آنکه در اول آیه می‌فرماید فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ یعنی بشوئید صورتها و دستهای خود را پس همان طوری که بواسطه واو عاطفه در ایدیکم حکم می‌کنید بر اینکه بعد از شستن صورت بایستی دستها را هم شست و شو داد هم چنین در حکم ثانی می‌فرماید و امسحوا برؤسکم و ارجلکم-ارجلکم را برؤسکم معطوف می‌دارد یعنی بعد از مسح سر بایستی پاهای خود را هم مسح نمائید و قطعا غسل جای مسح را نمی گیرد. پس همان قسمی که صورت و دستها را وجوبا در وضو باید شست سر و پاها را هم بایستی وجوبا مسح نمود نه آنکه یکی را مسح و دیگری را غسل دهند و اگر چنین کنند واو عاطفه بی معنی می‌گردد. علاوه بر این معانی ظاهره روی قاعده عرف عام شریعت مقدسه اسلام در کمال سهولت آمده مشقت و سختی در احکام او راه ندارد بدیهی است هر عاقلی می‌فهمد در شستن پا یک نوع مشقتی است که در مسح آن مشقت نیست پس قطعا چون عمل بمسح سهل تر است حکم شریعت روی آن جاری گردیده چنانچه ظاهر آیه حکم بر این معنا می‌نماید. و امام فخر رازی که از اکابر مفسرین خودتان است ذیل همین آیه شریفه بیان مفصّلی دارد بر وجوب مسح بحسب ظاهر آیه که اینک وقت مجلس اجازه نقل آن بیان مفصّل را نمی دهد شما خود مراجعه فرمائید تا کشف حقیقت بر شما گردد. ---------- [۲]: ۲) مسح نمائید سرها و پاهای خود را تا بلندی پشت پا. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
فتوی دادن اهل سنت بر مسح بچکمه و جوراب بر خلاف نص صریح قرآن و اعجب از فتوای بشستن پاها بر خلاف نص صریح قرآن مجید حکم بجواز مسح بر چکمه و جوراب است سفرا و یا حضرا یا سفرا دون الحضر با اختلاف بسیاری که بین فقهای شما می‌باشد!!. علاوه بر آنکه بر خلاف نص صریح قرآن حکم داده اند (زیرا قرآن حکم بمسح برپا می‌نماید نه چکمه و جوراب) این حکم بر خلاف حکم اول می‌باشد که شستن پا باشد اگر مسح بر خود پا جایز نیست و بایستی بشویند پا را چگونه در اینجا حکم را تنزل داده اند که بجای شستن حکم بر جواز مسح بر چکمه و جوراب داده اند و هر عاقلی می داند که مسح بر چکمه و جوراب مسح بر پا نمی باشد فاعتبروا یا اولی الابصار؟!. شیخ- اخبار بسیاری دلالت دارد بر اینکه رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلّم مسح بر خفین نموده است لذا فقهاء همان عمل را دلیل بر جواز دانسته اند. داعی- مکرر باین معنا اشاره نموده‌ام که بنا بفرموده رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هر خبری که از آن حضرت نقل شود موافقت با قرآن مجید ننماید مردود است-چه آنکه شیّادها و بازیگرها برای اخلال در دین جعل اخبار از قول آن حضرت بسیار نموده اند فلذا علماء بزرگ خودتان هم اخبار بسیاری را که بنام آن حضرت نقل شده چون بر خلاف موازین آمده رد نموده اند. علاوه بر آنکه اخبار منقوله در ترخیص بر خلاف نص صریح قرآن مجید می‌باشد بین آن اخبار هم تعارض فوق العاده موجود است چنانچه اکابر علماء خودتان اقرار باین معنی نموده اند. مانند حکیم دانشمند ابن رشد اندلسی در ص ۱۵ و ۱۶ جلد اول بدایة المجتهد و نهایة المقتصد در اختلاف گوید سبب اختلافهم تعارض الاخبار فی ذلک و نیز گوید و السبب فی اختلافهم اختلاف الآثار فی ذلک [۱] پس استدلال و استناد باخبار متعارضی که مخالف نص صریح قرآن مجید باشد عقلا و علما مردود و غیر قابل قبول می‌باشد چه آنکه خود بهتر می‌دانید که در اخبار متعارضه آن خبری مورد قبول است که موافقت با قرآن مجید داشته باشد و اگر هیچ کدام از اخبار متعارض موافقت با قرآن نداشته بلکه مخالف نص صریح باشد همگی ساقط می‌گردند. ---------- [۱]: ۱) سبب اختلاف آنها تعارض اخبار است در این باب-و سبب اختلاف آنها اختلاف آثار است در این باب. پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357
ما هرگز بت پرست نیستیم بلکه موحد و خداپرست هستیم و این کلام شما تهمت بشیعیان است چه آنکه آنها موحدین پاک دل می‌باشند گفتند غالبا ما بتها را از بغل آنها همین جا در آورده و شکسته ایم چگونه شما شیعه هستید که بت همراه ندارید گفتم این کلمات اشتباه و تهمت* پیشاور.... https://eitaa.com/zandahlm1357