امتياز پنجم اين است كه آينده ي كشور در درست اوست. يعني شما چنانچه بخواهيد مخاطبين را در كل كشور، مرتب و تقسيم و از هم جدا و افراز كنيد، شايد بشود گفت بهترين و اشرف مخاطبين، اين مخاطبيني هستند كه شما با آنان در دانشگاه‌ها مواجه اي؛ جوان، با سواد، اهل معرفتف آ? ينده دار و مؤثر در آينده ي كشور. ببينيد چقدر مهم است! (۱) خصوصيات روحانيوني كه در دانشگاه‌ها فعاليت دارند دانشگاه‌هاي ما به حضور شما آقايان علما و حضور روحانيوم احتياج دارند؛ و روحاني يي كه بايد در اين دانشگاه‌ها برود، بايد حتما خصوصياتي در خود به وجود بياورد. بحمدالله شما حالا اين خصوصيات را بعضي كمتر، بعضي بيشتر داريد. يك خصوصيت، خصوصيت علم و معرفت است. بايد با دست پر رفت؛ به قدري كه او احتياج دارد. و تا انسان تواني در حد بالا نداشته باشد، نمي تواند كسي را از سطوح نازل به يك حدي بالا بكشد؛ «آن دوصد من استخوان بايد كهخ صد من بار بردارد» مثل قديمي عاميانه، حركت كاملا درستي است. شما هر كس را بالا بكشيد، تا سينه ي خودتان مي‌توانيد بالا بكشيد؛ اين است ديگر. پس بايستي انسان، سطح موجودي و تمكن فكري و علمي را در خود بالا بگيرد، تا بتواند اين را بالا بكشد. طرف را نبايستي كوچك ديد، سؤال او را بي ارزش، و نياز او را حقيرف و خودش را كم مؤونه تصور كرد، هر كسي اين طور با مخاطبش برخورد كند، شكست خواهد خورد و در ارتباط گيري و اثر گذاري، موفقيتي به دست نخواهد آورد. حق مخاطب را بايستي به او بدهيد؛ او را مستحق و مستوجب التقات و توجه و اهتمام بدانيد و به آن نسبت عمل كنيد. بنابراين شرط اول، اين است كه از لحاظ معرفت، آدم با دست پر به ميان اين مجموعن برود؛ الحمدلله اين حاصل است، آقايان همه از فضلا هستند. دوم اين كه او روحانيت شما را باور كند روحانيت شما را باور كند روحانيت هم به لباس نيست. اي بسا صاحب لباسي كه روحاني حقيقي نيست، و اي بسا غير صاحب لباسي كه حقيقتا روحاني است! بايد روحاني باشد اهل معنا، اهل روح، با روح و با معنويت سر و كار داشته باشد. بايد سخن او باطني داشته باشد؛ از باطني بربيايد. اگر سطحي و ظاهري وزباني و صوري بود، اثر نخواهد گذاشت. واقعا «اذا خرج من اللسان، لم تجاوز الاذان». اين گونه است ديگر. بايد از قلب برآيد؛ آن هم متوقف است بر ايمان و توجه و معنويت و روحانيت. و اين را مي‌شود به وجود آورد و تقويت كرد. هر وقتي كه كار در اين زمينه‌ها سخت و سنگين مي‌شود، بايد به ذخيره ي فياض تمام نشدني ذكر الله پنهاه برد- به نماز، به نافله، به توجه به خدا، به تضرع -اين‌ها انسان را فيضان مي‌بخشد. اگر بخواهيم اين باران طهوري كه از سخن شما تراوش مي‌كند و نازل ميشود، حقيقتا مطهر باشد و ادناس و ارجاس را از دل‌ها و ذهن‌ها بزدايد، بايد آن را تصفيه كنيم. همان طور كه من مكرر از قول مولوي اين مطلب را نقل كرده ام؛ مي‌گويد: «اين آب‌هاي عالم همه ي پليدي‌هاي عالم را از بين مي‌برد، همه ي كثافت‌ها و دنس‌ها و نجاست‌ها با آب تطهير مي‌شود؛ اما خود آب، متغير و كثيف مي‌شود. بعد اين آب، براي اين كه دوباره طهارت خودش را به دست بياورد، عروج مي‌كند؛ به شكل بخار بالا مي‌رود و دوباره به شكل باران - ماء طهورا- برمي گردد! معراجي لازم است، يك عروجي لازم است، براي اين كه انسان بتواند آن طهارت را بازيافت كند و مطهر بشود و وارد فضاي ذهن و دل و فكر مخاطب بشود، تا بتواند او را تطهير بكند؛ و الا آب آلوده، مطهر هم نيست. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357