هفته‌نامه زن روز
معرفی کتاب «زمان اشتباه، مکان اشتباه» نوشته جیلیان مک آلیستر مریم جهانگیری زرگانی تصور کنید بتوانید به گذشته برگردید و اتفاقاتی که قبلا برایتان رخ داده یا تصمیماتی که گرفته اید را تغییر بدهید. فکر می کنم هر آدمی حداقل یک بار در زندگی اش چنین آرزویی کرده باشد. اما برای «جنیفر» قهرمان رمان «زمان اشتباه، مکان اشتباه» دقیقا همین اتفاق رخ می دهد. او در شبی آرام و در آستانه ی هالوین کدو حلوایی اش را تزئین کرده، شمعی داخلش گذاشته، آن را پشت پنجره قرار داده و حالا پشت پنجره ی بزرگ آشپزخانه نشسته و انتظار برگشتن پسر نوجوانش «تاد» به خانه را می کشد. شوهرش «کلی» در طبقه بالاست و جنیفر می تواند صدای پای او را بشنود. او به بیست سال زندگی مشترکش و رضایتی که از این زندگی دارد فکر می کند. امشب قرار است ساعت ها را یک ساعت عقب بکشند و جنیفر از این که به اندازه ی یک ساعت زمان بیشتری دارد خوشحال است. تاد درست در لحظه ای که ساعت ها را عقب می کشند به خانه می رسد. اما درست در همان لحظه اتفاقی می افتد که زندگی جنیفر را دستخوش تغییری بزرگ می کند. جنیفر بی آن که خودش بخواهد شروع به عقب رفتن در زمان می کند و کم کم متوجه می شود این عقب رفتن در زمان به خاطر این است که او را به ریشه و علت اتفاقی که در آن شب رخ داده، برساند. «زمان اشتباه، مکان اشتباه» رمانی است با موضوعی جذاب و نو که نثری روان و داستانی پر کشش دارد. به طوری که زمین گذاشتن کتاب را برای خواننده سخت می کند. نویسنده در پایان هر فصل برای خواننده یک غافلگیری جذاب دارد که رازهای زندگی خانوادگی جنیفر را یکی پس از دیگری برملا می کند. بزر گ ترین نقطه ی قوت کتاب این است که نویسنده اجازه نمی دهد هیجان داستان افت کند و حدس زدن پایان آن دشوار است. «جیلیان مک آلیستر» نویسنده ی بریتانیایی با این رمان لذت بی نظیر کشف معما را به خواننده می دهد. خواندن این کتاب را به کسانی که به داستان های معمایی و جنایی علاقه دارند پیشنهاد می کنیم. در بخشی از این کتاب می خوانیم: «اندی چاقویی را از ظرف مخصوص قاشق و چنگال گوشه میز برمی دارد. «می تونی ازش استفاده کنی؟» «استفاده کنم؟» «یه خراش کوچولو» توضیح بیشتری نمی دهد. جنیفر آب دهانش را قورت می دهد. «فهمیدم. باشه.» چاقو را برمی دارد و با خجالت سطحی ترین خراش ممکن را نوک انگشتش ایجاد می کند. خیلی سطحی. اندی می گوید: «عمیق تر.» جنیفر چاقو را محکم تر روی خراش فشار می دهد. یک قطره خون بیرون می ریزد. «اینم از این.» خون را با دستمال کاغذی پاک می کند. «خوب شد؟» به زخم یک سانتی متری نگاه می کند. «اگه فردا این زخم روی انگشتت نباشه، یعنی فردا با بدن دیروز از خواب بیدار می شی، و این اتفاق هر روز تکرار می شه. از دوشنبه میری یکشنبه، بعد شنبه و بعد...» «پس در واقع این سفر در زمان نیست؟» «درسته.» به جلو خم می شود. «بگو ببینم. احساس فشار و له شدن نداشتی؟ فقط خاطراتت تکرار شدن؟» «فقط خاطرات تکرار شدن، مثل دژاوو.» «خیلی عجیبه. اون وحشتی که موقع جنایت تجربه کردی... فکر می کنی ممکنه اون باعثش شده باشه؟» جنیفر آرام می گوید: «نمی دونم.» رمان «زمان اشتباه، مکان اشتباه» به قلم جیلیان مک آلیستر توسط روناک احمدی آهنگر ترجمه شده. این کتاب را نشر نون روانه بازار کتاب کرده است. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97