#ارسالی_اعضا 🌸
دیشب یکی از بدترین شبای کاریم بود...
یادم نیست این جمله رو کی بهم گفته یا کجا شنیدم. میگفت یه مرد هیچ وقت گریه نمیکنه ولی وقتی دیدی یه مرد داره گریه میکنه بدون غم خیلی خیلی بزرگی داره...
پسر احساسی هستم ولی همیشه جلوی خودمو میگیرم. مخصوصا توی محیط کاری...
این اولین باری بود که واقعا نتونستم جلوی خودمو بگیرم نه من همکارمم هم همین طور اونم گریه شد...
حتی الان هم که اومدم برای شما بنویسم بغض گلوم رو گرفته و اشک توی چشام حلقه زده
بذارید از اول بگم ...
دیشب توی پایگاه نشسته بودیم که دیسپچ اعلام کرد یه مورد ۸۰-۱۰ (تصادف) فلان جا. ما هم رفتیم. ۲ تا مصدوم رو رسوندیم بیمارستان. داشتیم از بیمارستان بر میگشتیم پایگاه با همکارم چرت و پرت میگفتیم و میخندیدیم. دقیقا ۱۰ متر جلوتر از ما یه موتوری با زن بچه شم پشت سرش نشسته بودن میرفتن که یه دفعه چادر زنه گیر کرد به لاستیک عقب موتور پرت شد پایین (دقیقا این صحنه رو دیدم) به همکارم گفتم یا ابوالفضل خدا کنه طوریش نشده باشه به مرکز هم اعلام کردیم که یه تصادف اتفاق افتاده میریم بررسی کنیم... زدیم کنار... سریع رفتم بالای سرش... همین که رسیدیم علائم حیاتیش رو چک کردم دیدم هیچی نداره. مردمکها هم گشاد و فیکس. روسری تقریبا سفیدش قرمز شده بود از گوش و بینیش خون اومده بود. حواسم به اطرافم نبود. همکارم گفت مرده گفتم اره اکسپایر شده اینو که گفتم دیدم یه دختر بچه داره ۴-۳ ساله داره بالای سرمون گریه میکنه پرید مامانشو بغل کرد میگفت مامان تو رو خدا نمیر...مامان جون نخواب... مامان نمیر...
این صحنه قلب سنگ رو اب میکرد
مخصوصا توی این ایام فاطمیه 😭
ببخشید دیگه اشک مجال نوشتن بهم نمیده
اگه ناراحتتونم کردم ببخشید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽