۶ علی باز هم بستری شد اوایل یه بیماری ساده و قابل علاج به نظر می‌رسید منتهی یک دوماهی که گذشت نگرانی ها بیشتر شد! جای خالی علی تو جلسات هیئت و باشگاه و حوزه بیشتر حس میشد..! (آخه آدمی که دوست داشتنی باشه،تو نبودنش خیلیا جای خالیش رو حس میکنن.!) دیگه همه به دیدنش میرفتن منتها یه عده ای بیشتر کارهاش رو به دوش می‌کشیدن از جمله که مثل پروانه ای به دور شمع خودش میچرخید و به چشمای خودش آب شدن جوونش رو میدید! همه جوره هواش رو داشت کاری به هزینه های هنگفت درمان و بیمارستان وداروها و...نداریم! همین توی بیمارستان بودن سوهان روح بود البته علی توی بیمارستان هم بیخیال کارهای روزمره نمیشد.. از مدیر حوزه اجازه گرفته بود که امتحاناش رو بعد خوب شدنش بده پیگیری حال رفقاش رو می‌کرد.. تا اینکه بالاخره بهش اجازه دادن که تحت مراقبت داخل خونه بستری بشه... ادامه دارد... ۹۰ @ShahidAliKhalili