eitaa logo
صراط
149 دنبال‌کننده
400 عکس
2.9هزار ویدیو
1 فایل
صراط= راه أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ؛(یس/ 61) بندگی مرا کنید؛ که این راه مستقیم است. پیام ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16801414699852
مشاهده در ایتا
دانلود
در میان کوچه های شهر نور مادری دلخسته در حال عبور در میان کوچه با اشکی روان می رود سوی بقیع دامن کشان در بساطش ناله بود و آه بود در کنارش کودکی چون ماه بود راه می افتاد بین کوچه ها در ترنّم بود با ذکر خدا هر کجا می رفت حال زار داشت در مدینه روضۀ سیار داشت مثل طوفان بود اما با وقار تا بقیع می رفت روزی چند بار اول باب البقیع با احترام زیر لب می گفت یا زهرا سلام بعد از آن در حال ذکر و زمزمه می گرفت اذن دخول از فاطمه تا که در خاک بقیع می زد قدم اشک او می ریخت آنجا را به هم روی خاک و زیر برق آفتاب تشنه بود اما نمی زد لب به آب گریه ها می کرد در حال عطش گاه بین ناله ها می کرد غش ای مدینه قرص ماهی داشتم بعد حیدر تکیه گاهی داشتم ای مدینه بود فرزندی مرا با مرام و با حیا و با وفا حیف شد در کربلا دست ستم دلخوشیّ و هستی ام را زد بهم دست غم نیروی پایم را گرفت در دم پیری عصایم را گرفت بود فرزندم علمدار حسین روز بی یاری هوادار حسین یک سپاه و یک علمدار جوان یک أباالفضل و تمام دشمنان من همین دیشب شنیدم روضه را از لب زینب شنیدم روضه را مستمع من بودم و او روضه خوان روضه طفلان و سقای جوان گفت:ساقی رفت تا آب آورد آب بهر طفل بی تاب آورد از غم طفلان پریشان حال او آب می آمد به استقبال او آب در مشک و لبی خشکیده داشت مشک را چون طفل بر سینه گذاشت ماه بود و جلوه ی خورشید داشت مشک نه! با خود هزار امید داشت چید دشمن شاخه های یاس را دید عالم غیرت عباس را... خویش را از بهر طفلان حفظ کرد مشک را فوری به دندان حفظ کرد حیف شد تیر بلا از ره رسید رشته امید سقا را برید مثل خونی که زِ رگ آید برون آبِ مشکش ریخت بین خاک و خون ناامیدانه کشید آه از جگر کرد از این زندگی صرف نظر ای مدینه قدر او نشناختند با عمود او را زمین انداختند لب به طعنه دشمن اینگونه گشود ای عمود خیمه ها خوردی عمود حال بهر من خبر آورده اند جای سوغاتی سپر آورده اند 💥 اللّهُمَ بحق زینب عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ https://eitaa.com/s69z69