بسم الله الرحمن الرحیم
✍ وحیده سنجارون
وارد #اینستاگرام می شوم، عکس عزیزانم بالای صفحه با یک دایره سرخ اطرافش مثل همیشه جلب توجه می کند.
یاد همین چند هفته گذشته می افتم که چطور با ذوق و شوق تک تک دایره های قرمز را می ترکاندم و از دورنش موجی از شادی، زیبایی و مهربانی و محبت ساطع می شد، عزیزی را توی جنگل های سر سبز میدیدم ، دوست دیگرم را روبروی کیک تولدش، بچهی ناز کسی را در حال قدم بر داشتن، رفیقی از بین الحرمین لایو گذاشته بود.
اما حالا دلم نمی خواهد. اصلا دلش را ندارم. خیلی سخت است ترکش های دشمن، عزیزدلت را هدف گرفته باشد.
ناامید می شوم. آقا احسان در استوری اش به #بسیجی ها فحش داده و انها را حرامزاده خوانده😞😞، مریم خانم هم #معترضین را نمک نشناس خطاب کرده😞😞
فضایش را دوست ندارم. نا امید می شوم.
شب برای صرف شام، همه فامیل در خانه #مادربزرگ جمع شده ایم.
آنجا می بینم آقا احسان که به بسیجی ها فحش داده بود با پسرعموی بسیجی اش در حال خنده اند و سر منقل کباب می پزند.
کمی آن طرف تر مریم خانم دختر شش ماهه خاله مینا که اتفاقا از معترضین هست را پرستاری می کند که خاله مینا با شوهرش برود لباس بخرد.
حالم خیلییی بهتر می شود. مجازیت اینستاگرام بیشتر از قبل برایم تعریف می شود. در فضای #حقیقی همه با هم دوست و مهربان اند و هر کاری از دستشان بربیاید برای هم انجام می دهند.
حالا دلم برای دشمن می سوزد که این همه هزینه کرده ولی جز دعوا و نفرت #مجازی چیزی عایدش نشده است.
✅https://eitaa.com/yad_dashtha