#نکته_های_مهدوی (3)
در روایات داریم که وضعیت اختلافات فکری و تفرقه ها در عصر غیبت امام به جایی می رسد که افراد به صورت هم آب دهان می اندازند. چون خدا نعمت وجود امام و علم الهی او که قول فصل است را از مردم گرفته است. البته خداوند راه هدایت را کور نکرده ولی برای کسی که بخواهد و رجوع کند. فرموده اند «امر ولایت ما اَبیَن از این شمس است؛ اما برای کسی که خواهان باشد». کسی که بگوید من خودم می روم به دست می آورم و مُستَکفی به عقل و ذات خود باشد و مُستغنی به علم و معلومات خود باشدمعللوم نیست راه به کجا می برد! بنابراین ایام غیبت یک نوع مجازات است. امام جواد علیه السلام فرمودند: إِذَا غَضِبَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ . وقتی خدا بخواهد یک قومی را مجازات کند، نمی گذازد آن ها در همسایگی ما باشند. پس غیبت امام زمان علیه السلام محروم کردن مردم از بزرگترین نعمت حق از دسترس اکثریت مردم است و این علتی جز شدت غضب الهی ندارد.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
#نکته_های_مهدوی (4)
عَنْ عَبَايَةَ بْنِ رِبْعِيٍّ الْأَسَدِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ علیه السلام وَ أَنَا خَامِسُ خَمْسَةٍ وَ أَصْغَرُ الْقَوْمِ سِنّاً فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ حَدَّثَنِي أَخِي رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم أَنَّهُ قَالَ؛ عباية بن ربعى اسدىّ گويد:«در ميان پنج نفر كه من پنجمين و كوچكترين فرد گروه از نظر سنّى بودم خدمت أميرالمؤمنين علىّ عليه السّلام رسيديم و شنيدم كه آن حضرت مىفرمودند: برادرم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله براى من حديث كرد و آن حضرت فرمودند.
إِنِّي خَاتَمُ أَلْفِ نَبِيٍّ وَ إِنَّكَ خَاتَمُ أَلْفِ وَصِيٍّ من آخرين و پايان بخش هزار پيامبر و تو آخرين كس و پايان بخش هزار وصى هستى.
وَ كُلِّفْتُ مَا لَمْ يُكَلَّفُوا فَقُلْتُ مَا أَنْصَفَكَ الْقَوْمُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ بِكَ الْمَذَاهِبُ يَا ابْنَ أَخِي وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَلْفَ كَلِمَةٍ لَا يَعْلَمُهَا غَيْرِي وَ غَيْرُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم وَ إِنَّهُمْ لَيَقْرَءُونَ مِنْهَا آيَةً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِيَ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ وَ مَا يَتَدَبَّرُونَهَا حَقَّ تَدَبُّرِهَا؛ و من تكليفى بر عهدهام قرار گرفت كه بر هيچ يك از آن اوصياء نبوده است. (راوى گويد) عرض كردم: اى أميرالمؤمنين مردم در باره ی شما به انصاف رفتار نكردند؛ پس فرمودند: اى پسر برادر! چنان نيست كه تو پنداشتهاى؛ به خدا سوگند من خود هزار كلمه مىدانم كه آن را هيچ كس غير از من و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نمىداند و آنان از آن جمله يك آيه را در كتاب خداى عزّ و جلّ مىخوانند و آن عبارت است از« وَ إِذا وَقَعَ اَلْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً؛ و آنگاه كه وعده ی آنان به سر رسد جنبندهاى را از زمين براى آنان برانگيزيم تا با ايشان سخن گويد كه اين مردم بودند كه به آيات ما يقين نداشتند». ولى چنان كه شايسته تدبّر در آن است نسبت به آن تدبّر نمىكنند.
أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِآخِرِ مُلْكِ بَنِي فُلَانٍ؟ قُلْنَا بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ. قَالَ قَتْلُ نَفْسٍ حَرَامٍ فِي يَوْمٍ حَرَامٍ فِي بَلَدٍ حَرَامٍ عَنْ قَوْمٍ مِنْ قُرَيْشٍ وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا لَهُمْ مُلْكٌ بَعْدَهُ غَيْرُ خَمْسَ عَشْرَةَ لَيْلَةً؛ آيا شما را از پايان دولت فلان خاندان با خبر نكنم؟ عرض كرديم چرا اى اميرمؤمنان. فرمودند: كشتن نفس محترمى، در روزى محترم در شهرى محترم از طايفهاى از قريش؛ سوگند به كسى كه دانه را شكافت و بشر را آفريد آنان را پس از او جز پانزده شب حكومت نخواهد بود.
قُلْنَا هَلْ قَبْلَ هَذَا أَوْ بَعْدَهُ مِنْ شَيْءٍ فَقَالَ صَيْحَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تُفْزِعُ الْيَقْظَانَ وَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُخْرِجُ الْفَتَاةَ مِنْ خِدْرِهَا. عرض كرديم: آيا پيش از اين يا پس از اين چيزى ديگر هست؟ فرمودند: صيحهاى است در ماه رمضان كه بيدار را به وحشت اندازد و خفته را بيدار كند و دوشيزگان را از پس پرده خويش بيرون كشد. (الغيبة (للنعمانی) , جلد۱ , صفحه۲۵۸)
https://t.me/S_M_Kheradmand
#نکته_های_مهدوی (5)
زمان ظهور وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دایر مدار هیچ شرطی نیست، جز اراده ی خدا متعال؛ یعنی مثلا بگوییم جهان آمادگی دارد یا ندارد، این شرط ظهور نیست؛ و یا سفیانی نیامده و یا سیصد و سیزده نفر نیستند؛ این ها هیچ کدام شرطی برای ظهور نیست و تنها دعاست که امر را بداء می کند. لذا حضرت صادق علیه السلام فرمودند: أَوْحَى اَللَّهُ إِلَى إِبْرَاهِيمَ أَنَّهُ سَيُولَدُ لَكَ فَقَالَ لِسَارَةَ فَقَالَتْ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ ؛عیاشى در تفسیر خود از فضل بن ابى قره روایت نموده که گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم می فرمود: خداوند وحى فرستاد به حضرت ابراهیم که بزودى فرزندى براى تو متولد خواهد شد! ابراهیم هم به ساره (همسرش) خبر داد: ساره گفت: من فرزند بیاورم در حالی که پیر زن هستم؟
فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّهَا سَتَلِدُ وَ يُعَذَّبُ أَوْلاَدُهَا أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ بِرَدِّهَا اَلْكَلاَمَ عَلَيَّ؛ خداوند وحى فرستاد به سوى ابراهیم که ساره بزودى فرزندى مى آورد و اولادش چهار صد سال گرفتار خواهند بود به جهت انکارش سخن مرا.
قَالَ فَلَمَّا طَالَ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ اَلْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَكَوْا إِلَى اَللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَى مُوسَى وَ هَارُونَ يُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِينَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ آنگاه حضرت فرمودند: چون گرفتارى بنى اسرائیل به طول انجامید چهل صبح، رو به درگاه الهى آورده به گریه و زارى پرداختند. خدا هم به موسى (و برادرش) هارون وحى فرستاد که (با امداد غیبى) آن ها را از شر فرعون نجات دهد و صد و هفتاد سال از چهار صد سال گرفتارى آن ها را برداشت.
قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَكَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اَللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ اَلْأَمْرَ يَنْتَهِي إِلَى مُنْتَهَاهُ. سپس امام ششم فرمودند: همچنین شما هم اگر مثل بنى اسرائیل در درگاه خداوند به گریه و زارى بپردازید، خداوند فرج ما را نزدیک خواهد کرد. اما اگر چنین نباشید، این سختى تا پایان مدتش خواهد رسید.
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
#نکته_های_مهدوی (6)
قرآن در سوره انبیاء آیه 105 درباه اعتقاد ادیان سابق به منجی آخر الزمان می فرماید: وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ؛ ما در کتاب زبور نوشتیم؛ زبور مربوط به حضرت داوود علیه السلام است که ایشان از پیامبران تبلیغی آیین یهود بودند. حضرت داوود پایه گذار دولت الهی یهود در فلسطین هستند، لذاست مشهورترین شخصیت در بین پیامبران آیین یهود ایشان است. حضرت داوود در سال 940 قبل از میلاد از دنیا رفته اند؛ یعنی قرن 10 قبل از میلاد. کتاب زبور مسلماً ناسخ تورات نبوده چون در ذیل آیین تورات بوده است. کتاب زبور کتاب دعا و مناجات بوده، چیزی شبیه صحیفه سجادیه حضرت امام سجاد علیه السلام؛ به همین جهت به صحیفه سجادیه را به اصطلاح می گویند زبور آل محمد علیهم السلام چرا که نقش زبور را در آیین اسلام دارد. پس کتاب زبور ناسخ تورات نیست و الان هم یکی از فصول عهد عتیق یهودی هاست. عهد عتیق 34 کتاب است که یکی از آنها زبور است.
قرآن می فرماید ما در زبور این را نوشتیم بعد از اینکه در ذکر نوشته بودیم؛ یعنی اول در ذکر نوشتیم. ذکر را معمول مفسرین به تورات تفسیر می کنند. ذکر در قرآن از الفاظی است که معانی و مصادیق متعددی دارد: خود قرآن، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، تورات، کتب آسمانی، یاد خدا. پس یک معنی ندارد.
در این جا آیا به معنی تورات است؟ روایتی داریم از امیرالمؤمنین علیه السلام که نعمانی در تفسیرش از حضرت نقل می کند که ذکر همه کتب آسمانی است. جهتش هم مشخص است. چون همه شان یادآور خدا و وظیفه هستند. پس صُحُف ذکر است؛ تورات ذکر است؛ انجیل و قرآن ذکر هستند. همه کتاب ها ذکر هستند. قرآن کریم می فرماید ما اول در ذکر نوشتیم بعد در زبور. کتاب های آسمانی قبل از زبور چیست؟ تورات و صحف و احیانا صحیفه ی حضرت نوح که ما از عنوان و نامش بی خبریم. بعد از این سه تا این مطلب را در زبور نوشتیم؛ چه مطلبی را؟ زمین را بندگان صالح من وارث و مالک می شوند. این بشارت را در همه این کتاب ها آوردیم. یعنی حکومت جهانی خدواند در پنج قاره زمین تشکیل می شود و این بشارت را همه کتاب های آسمانی داشته اند. لذاست وقتی ما می گوییم بشارت به ظهور حضرت مهدی علیه السلام چه با ذکر اسم و عنوان چه بدون ذکر در همه کتاب ها بوده است این را بر اساس این آیه و این اعتقاد بیان می کنیم.
بر گرفته از کتاب منتشر نشده ی «مهدویت امامیه» - به قلم سیدمحمد خردمند
http://sm-kheradmand.com/Classes-WorkShop/Eteghadi/page31.aspx
#نکته_های_مهدوی (7)
المُحجه فیما نزل فی القائم الحجّة
این کتاب تألیف محدث خبیر سید هاشم بحرانی از علمای قرن دوازده قمری، شامل آیاتی است که در مورد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در قرآن آمده است. مؤلف کتاب احادیثی را که ذیل این آیات آمده، جمع کردهاست که این آیات مشتمل بر صد و بیست آیه میباشد که از سوره ی بقره آغاز میشود و به ترتیبِ سورهها و آیات به سوره عصر ختم می گردد. وی این کتاب را پس از تفسیر البرهان تدوین نموده، به طوری که تفصیل بعضی از روایات را به آن محوّل مینماید.
این کتاب به زبان فارسی هم ترجمه شده است که مصحح آن 14 آیه را نیز بر این آیات افزوده و آن را به 134 آیه رسانیده است.
بر گرفته از کتاب منتشر نشده ی «مهدویت امامیه» - به قلم سیدمحمد خردمند
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
#نکته_های_مهدوی (8)
در مقام نبوت و رسالت، نبی و رسول، امر خدا را به ما می رسانند. امامت از نبوت و رسالت بالاتر است. در مقام امامت دستورِ خود امام می شود «نهی الله» و «امرالله». رضایت خود امام می شود رضایت خدا. پس اگر دل امام زمان را به دست بیاوریم خداوند را از خود راضی کرده ایم.
اعتقاد شیعه این است که دو روز در هفته اعمال ما به خدمت حضرت حجت علیه السلام عرضه می شود؛ در برخی روایات هم می گوید هر روز چنین می شود. البته حجت خدا با علم و قدرتی که به ایشان داده شده، نیازی به رساندن اخبار ندارند اما ملائکه در مقام سلطنت آن حضرت وظیفه شان را انجام می دهند. اهل بیت علیهم السلام از همه چیز خبر دارند ولی نسبت به شیعیانشان حساسیت خاصی دارند.
بر گرفته از کتاب منتشر نشده ی «مهدویت امامیه» - به قلم سیدمحمد خردمند
https://t.me/S_M_Kheradmand
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
#نکته_های_مهدوی (9)
از آثار غیبت، عدم بیعت با طواغیت است. اگر حضرت امروز در غیبت نبودند باید در یکی از کشورها زندگی می کردند تا اذن قیام داده شود؛ در این صورت حضرت در طول حیات طولانی شان همیشه می باید تحت حاکمیت یک ظالم یا طاغوت عمل می کردند. همانطور که پدرانشان در تحت حاکمیت طواغیت به سر بردند؛ در حالی که برنامه امام زمان علیه السلام با ائمه قبل متفاوت است. امام زمان نباید با هیچ ظالمی بیعت و مماشات داشته باشند، بیعت نه به معنای دست دادن و قول دادن، همین سکوت کردن، اعتراض نکردن و مماشات کردن و رفتاری که ائمه ی قبل نسبت به ظالمین زمان خود داشتند این ها بیعت تلقی می شود. اما امام زمان علیه السلام چون برنامه شان مبارزه با همه ظلمه است لذاست که خدواند به آن حضرت امر به غیبت کرده چون اگر ظاهر می بودند همچون پدرانشان قبل از ظهور ناچار از مماشات با ظلمه بودند. ائمه قبل مماشاتشان با ظلمه مانعی ندارد چون برنامه ی قیام علیه ظلمه در برنامه و کار و تکلیفی که خداوند برایشان قرار داده نبوده است، اما امام زمان علیه السلام جون برنامه یشان قیام علیه همه ظالم ها است درست نیست که آن حضرت قبل از قیام با ظلمه در مماشات باشند. لذاست یکی دیگر از فائده های غیبت نداشتن بیعت طواغیبت در پرونده حیات قبل از ظهور است.
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
#نکته_های_مهدوی (10)
در آیات قرآن هم در مورد قیامت داریم که: يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (اعراف،187). از تو دربارهی زمان رستاخيز سؤال مىكنند، كى فرا مىرسد؟ بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و جز او (نمىتواند) وقت آن را آشكار سازد؛ (و آن، حتّى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميّت) است؛ و جز بهطور ناگهانى، به سراغ شما نمىآيد». (باز) از تو سؤال مىكنند، چنانكه گويى تو از زمان وقوع آن باخبرى. بگو: «عِلمش تنها نزد خداست؛ ولى بيشتر مردم نمىدانند». که باطن این آیه در مورد زمان ظهور می باشد که در روایت آمده است: عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أنّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَتَی یَخْرُجُ الْقَائِمُ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ فَقَالَ مَثَلُهُ مَثَلُ السَّاعَهْ لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ، ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً. از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد: «قائم که از نسل شماست کی ظهور خواهد کرد؟» حضرت فرمودند: «آمدن وی مثل آمدن روز رستاخیز است که خداوند در قرآن میفرماید: لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۴۳۸ - بحار الأنوار، ج۴۹، ص۲۳۷/ بحار الأنوار، ج۵۱، ص۱۵۴/ عیون أخبار الرضا (A۱)، ج۲، ص۲۶۶/ کمال الدین، ج۲، ص۳۷۲/ منتخب الأنوار)
https://t.me/S_M_Kheradmand
#نکته_های_مهدوی (11)
فرق مؤمن با مسلمان در اعتقاد به امامت و ولایت و در عصر ما در اعتقاد به امام زمان علیه السلام است. هنگامی که خدا حضرت آدم علیه السلام را خلق کرد، نور اهل بیت علیهم السلام را به ایشان ارائه کرد و یک یک ائمه علیهم السلام را خدا به حضرت آدم معرفی کرد، حضرت آدم به یک یک ائمه اظهار ایمان آورد تا رسید به حضرت مهدی علیه السلام و غیبت آن حضرت، وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدم مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (طه،115)؛ و پیش از این، از آدم پیمان (اطاعت) گرفته بودیم؛ امّا او فراموش کرد؛ و عزم استوارى براى او نیافتیم. در این حال مفهوم غیبت وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای ایشان صعوبت داشت. در آن زمان نه رد کرد، نه معتقد شد و ایمان آورد؛ البته بعداً ایشان ایمان آورد ولی به دلیل همین یک لحظه تردیدی که در این مسأله و برای ایشان بوجود آمد، حضرت آدم جزو انبیای اولواالعزم به حساب نیامد.
Sm.Kheradmand@gmail.com
#نکته_های_مهدوی (12)
یکی از تشرفات مهم و تاریخی، خدمت امام عصر علیه السلام
این نقل را علامه مجلسی به نقل از برخی افراد که از نظر ایشان مورد وثاقت بوده اند، به شرح زیر نقل میکنند:
زمانی که بحرین در تصرّف فرنگیان (اروپاییها) بود، فردی از مسلمانان را به فرمانداری آنجا برگزیدند تا انگیزه ی بیشتری برای آبادانی آن داشته و بهتر بتواند به وضع اهالى این منطقه رسیدگى کند. این شخص، ناصبی (دشمن ائمه ی اطهار علیهم السلام) بود و وزیری داشت که از خود او دشمنیاش با اهلبیت علیهم السلام بیشتر بود؛ از اینرو با اهل بحرین که دوستدار اهلبیت بودند دشمنی میکرد و از هر فریب و نیرنگ برای نابودی شیعیان بهره میجست.
روزی این وزیر با اناری نزد حاکم رسید و انار را به او داد؛ حاکم دید که بر روی پوست انار نوشته شده است: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، ابوبکر و عمر و عثمان و على خلفاء رسول الله». وقتی حاکم به دقت آنرا نگریست، دید که این عبارت بهطور طبیعى در پوست انار نوشته شده، بهگونهای که گمان نمیرفت ساخته ی دست بشر باشد و از این جهت در شگفت ماند! به وزیر گفت: این انار، دلیل روشن و برهان محکمی بر ابطال مذهب رافضیها (شیعیان) است. نظر تو درباره مردم بحرین چیست؟ وزیر گفت: اینان افرادی متعصب میباشند و منکر دلایل هستند؛ دستور بدهید آنان را حاضر کنند و این انار را به آنان نشان دهید، اگر پذیرفتند و به مذهب ما درآمدند به جهت هدایت آنان به ثواب زیادی نائل میشوید، و چنانچه نپذیرفتند آن ها را در پذیرش یکی از سه چیز مخیّر کنید: یا با ذلت و خواری [مانند یهودیان و مسیحیان] جزیه پرداخت کنند، و یا جواب روشنی بر خلاف این برهان که نمیتوان آنرا نادیده گرفت، ارائه نمایند، و یا اینکه مردان آنها کشته شوند و زنان و فرزندان آنان اسیر گردند و اموالشان را به غنیمت گیریم.
حاکم نظر وزیر را مورد تحسین قرار داد و پسندید و دستور احضار علما و نیکان و مردمان شریف و بزرگان شیعه را داد. آن ها حاضر شدند و انار را به ایشان نشان داد و گفت: اگر جواب کافى و قانعکنندهاى نیاورید یا باید کشته شوید و اسیر گردید و اموالتان ضبط شود، و یا مانند کفّار جزیه بپردازید. آن ها وقتی انار را دیدند سخت متحیّر شدند و نتوانستند جوابی بدهند و رنگ از صورتشان پرید و بدنشان به لرزه افتاد. بزرگان شیعه به حاکم گفتند: سه روز به ما مهلت بده تا بتوانیم جوابى که مورد پسند واقع شود بیاوریم و گرنه هر طور میخواهى میان ما حکم کن! حاکم هم به آن ها مهلت داد.
بزرگان بحرین در حالیکه ترسناک و سراسیمه و متحیّر بودند، از نزد حاکم بیرون آمده جلسهای بر پا کردند و به مشورت پرداختند. آنگاه بنا گذاشتند که از میان نیکان و زاهدان بحرین ده نفر و از میان آن ده نفر هم سه نفر را انتخاب کنند. به یکى از آن سه نفر گفتند تو امشب را رو به بیابان بگذار و تا صبح مشغول عبادت باش و از خداوند بهوسیله ی امام زمان یارى بخواه! او هم رفت و شب را به صبح آورد و چیزى ندید ناچار برگشت و جریان را به آن ها اطلاع داد. شب دوم هم نفر دوم را فرستادند و او نیز مانند شخص نخست برگشت و خبرى نیاورد و بر اضطراب و پریشانى آن ها افزود. آنگاه نفر سومى را که مردى پاکسرشت و دانشمند بود و نامش محمد بن عیسى بود، خواستند و او شب سوم را با سر و پاى برهنه روى به بیابان نهاد. آن شب، شب تاریکى بود. محمد بن عیسى تمام شب را مشغول دعا و گریه و توسل به خدای تعالی بود که شیعیان را از آن بلاها رهایى بخشد، و حقیقت مطلب را براى آن ها روشن سازد و براى همین، متوسّل به حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گردید. در آخر شب ناگاه دید مردى او را مخاطب ساخته و میگوید: «اى محمد بن عیسى! چه شده که تو را بدین حالت میبینم، و براى چه به این بیابان آمدهاى؟»، گفت: اى مرد! مرا به حال خود واگذار. من براى کار بزرگ و مطلب مهمى بیرون آمدهام که آنرا جز براى امام خود نمیگویم، و شکایت آنرا نزد کسى میبرم که بتواند این راز را بر من آشکار سازد. آن مرد گفت: «اى محمد بن عیسى! صاحب الامر من هستم. مقصودت را بگو». گفت: اگر تو صاحب الامر هستی داستان مرا میدانى و نیازى ندارى که من آنرا شرح بدهم. فرمود: «آرى، تو به جهت مشکلى که انار براى شما ایجاد کرده و مطلبى که بر آن نوشته شده، و تهدیدى که حاکم بحرین نموده است به بیابان آمدهاى!» محمد بن عیسى وقتى این را شنید به طرف او رفت و عرض کرد: آرى، اى آقاى من! شما میدانید که ما چه حالى داریم؛ شما امام و پناهگاه ما میباشید و قادر هستید که این خطر را از ما برطرف سازید، بداد ما برسید!
#نکته_های_مهدوی (13)
امام زمان علیه السلام در عصر غیبت چه می کنند؟
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه ی 150 نهج البلاغه است که مرحوم سیدرضی در صدر خطبه می نویسد در این خطبه آن حضرت به علائم ظهور، به علائم آخرالزمان و فتن آخرالزمان اشاره کرده اند.
حضرت بعد از این که بیان می فرمایند مردم به چپ و راست می روند، در انحرافات و گمراهی ها غوطه ورند، راه های هدایت را ترک می کنند، در بحث غیبت این را می گویند: «أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِينَ لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ يَصْدَعَ شَعْباً وَ يَشْعَبَ صَدْعاً فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح».
یسری با سین از ریشه ی اِسراء هست. سوره ی اسراء که در قرآن داریم یعنی سفر شبانه. چرا می گویند اسراء، چون «سبحان الذی اسری بعبده»، آن حضرت را خدا شب به سفر برد و آغاز آن سفر در شب بود. به سفر در تاریکی شب می گویند اسراء.
أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَكَهَا مِنَّا يَسْرِي فِيهَا بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ: آگاه باشید آن کسی که از ما اهل بیت آن زمانِ پرفتنه و پر گمراهی را درک کند (یعنی امام عصر علیه السلام را در ایام غیبتشان) و در ایام امامت او این ضلالت ها واقع شود، يَسْرِي فِيهَا؛ چرا حضرت این تعبیر را بکار می برند؟ چون در گمراهی های تاریکی است. در آن دوران پرظلمت آن حضرت حرکت می کنند بِسِرَاجٍ مُنِيرٍ؛ با چراغ روشن. دوران تاریک است ولی نور امامت در آن زمان می درخشد. هدایت امامت در آن زمان هست.
وَ يَحْذُو فِيهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِينَ؛ و آن حضرت به روش صالحان گام می نهد. حذو یعنی راه رفتن. عرب ها به کفش، حِذاء می گویند. به کفاش حَذّاء می گویند.
آن حضرت در ایام غیبت، در آن دوران تاریکی ها و فتنه ها چه می کنند؟
لِيَحُلَّ فِيهَا رِبْقاً وَ يُعْتِقَ فِيهَا رِقّاً وَ يَصْدَعَ شَعْباً وَ يَشْعَبَ صَدْعاً، فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ.
در پنهانی از مردم و در پوشش غیبت، حضرت این چهار کار را انجام می دهند:
1. حَلِّ ربق
2. عِتق رِق
3. صَدع شعب
4. شَبع صَدع
کی این کار را انجام می دهند؟ فِي سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ، در ایام غیبت. در ایام پوشش از مردم؛ مردم ان حضرت را نمی بینند، نمی شناسند، جایگاهشان را نمی دانند، ولی حضرت این کارها را می کنند.
لَا يُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ: آن کسی که دنبال ان حضرت می گرددد نمی تواند جای پای حضرت را پیدا کند.
قائف یعنی کسی که در قَفا کاری می کند، هی پیگیری می کند، دنبال می کند، چنین فردی هر چه می گردد نمی تواند جای پای حضرت را پیدا کند.
وَ لَو تابَعَ نَظَرَه: هر چند که پی در پی پیدا نگاه کند، اثر محسوسی نمی یابد؛ یعنی نمی تواند بگوید حضرت این جا بودند، اینجا نشسته بودند و مانند آن.
این چهار کار را حضرت در اوج خفا و پنهانی و در آن ایام تاریکی، انجام می دهند چیست؟ ....
https://t.me/S_M_Kheradmand
15.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نکته_های_مهدوی (14)
آماده شده در شعبان المعظم 1444 ه.ق
https://t.me/S_M_Kheradmand